📜ویژه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بذری السلام علیک یا مهدی عج و علی آبائه عزیز علی ان اری الخلق و تری متی ترانا و نراک یا عزیز الزهرا اجرک الله یا صاحب الزمان عج دست های خالی از ما و عطایش با شما آمدن تا سفره با ما و سخایش با شما عاشق و معشوق هر کس کار خود را می کند شاعری کردن ز ما، زلف رهایش با شما از ازل تا روز آخر پای پرچم ماندنم‌... ابتدایش با تو بود و انتهایش با شما سینه ها ملکِ تو شد یابن الحسن، آباد کن سرزمین دل زِ ما، طرحِ بنایش با شما بین ما و بین رب پرده دری هایی شده رَبَّنا گفتن ز ما، إغْفِرْ لَنایش با شما بی رضای تو گناه هیچ کس بخشیده نیست آه از ما، توبه از ما و رضایش با شما *یا بن الحسن... شهادت امام رضا تمام میشه تازه مصائب فاطمیه شروع میشه آی گریه کنای حضرت زهرا لذار همون اول بگم -اذن گریه کردن بر فاطمه با مجتباست روزی سینه زنی در روضه هایش با شما همسرش را زد ولی تکلیف حیدر صبر بود پس جزای سیلی و نارِ جفایش با شما جان فدا کردن میان لشکرت با نوکران بستن سربند زرد مرتضایش با شما سامرا ، باز با صفا شده ای درحریمت برو بیا داری اربعین پا به پایِ کرببلا زائر و دسته ی عزا، داری باز هم گنبدِ طلائی تو مثلِ مشهد ز دور معلوم است همه دانند زیرِ این گنبد مدفن دو امام معصوم است معرفت حکم میکند اینجا وقتِ گریه به رسمِ جود و کرم همه یادی کنیم این شبها از تمام مدافعانِ حرم تا ابد یادمان نخواهد رفت راهِ ما در مسیرِعاشوراست در کنارِ دعایِ صاحبمان امنیت زیرِ سایۀ شهداست * برم سمت روضه همه دلخوشیِ ما این است لااقل یک حَسن حرم دارد صبح و ظهر و غروب سفره بپاست بسکه صاحب حرم ، کرم دارد اهلِ بیت رسول این ایام به غم و غصه ها اسیر شدند راستی بین بچه هایِ علی این حسن ها چه زود پیر شدند *همین روزا تو کوچه سیلی خوردن مادر رو دیده.. چشم خود باز کرد و باگریه پسر خویش را نگاهی کرد دست انداخت دورِ گردنِ او لب او را رویِ لبش آورد زیر لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست * عقیل و صدا فرمود واسم جوشونده بیار غلام میگه یه ظرف آب آوردم نرجس خاتون آب گرمو آماده کرده بود دیدیم حضرت میخواد بنوشه هی ظرف آب به دندون حضرت برخورد میکنه و بر میگرده تمام وجود حضرت داره می لرزه زهر به وجود حضرت نفوذ کرده یه وقت صدا زد عقیل برو اونجا پشت پرده میگه من نمیدونستم حضرت بچه داره نرجس خاتون تا شب ولادت آثار ی نبود پسره منه مشغول عبادته خبرش کن میگه رفتم دیدم یه آقایی سر به سجده گذاشته در عمرم ندیده بودم حضرت و انگشت سبابه مبارکش رو به آسمون بود داره گریه میکنه صدا زدم آقازاده یه وقت سر از سجده برداشت امام زاده پنج ساله داره گریه میکنه یه وقت دیدم خود نرجس خاتون دست پسر رو گرفت برد پسر و پدر همو دیدن گریه کردن پسرم آب به لبم برسون من دیگه رفتنی ام حضرت کمک کرد آقا آب و نوشید بالاخره یکی تشنه جون نداد -زیر لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست *یعنی چی ارث مادرم زهراست توضیح بده -بعد از آنکه زدند مادر را جایِ او کنجِ بیت الاحزان شد شادی از خانواده ما رفت بیت الاحزان شبی که ویران شد عصمت الله پشت در افتاد پایِ دشمن به خانه اش واشد آنقدر با قلاف کوبیدند استخوانهایِ بازویش تا شد *علی رو حلال کن برا درد بازوت علی رو حلال کن برا زخم پهلوت علی رو حلال کن برا لحظه ای که تو افتاده بودی در افتاده بود روت علی رو حلال کن که غوغا به پا شد علی رو حلال کن عدو بی حیا شد علی رو حلال کن برا اولین بار که پای مغیره به این خونه واشد علی رو حلال کن... ریختن منز ل امام حسن عسکری بارها درسته دلت لرزید ولی کسی به ناموست سیلی نزد ام سلمه میگه دیدم پیامبر با امام علی حرف میزنه امام علی هی سوال می پرسه پیغمبر میفرماید بله یاعلی صبر کن چندتا سوال بود تا یه وقت دیدم آقا بلند شد زانوهاش می لرزه صدا زد من علی ام من تو خونه باشم و شمشیر به دستم باشه و دخترتو بزنن پیامبر گفت اره علی جان صبر کن..