#اربعین
#سید_رضا_مؤید
ای موی پُر ز خون و سیاه تو راز شب!
وی مقتدای من تو به راز و نیاز شب!
باور نداشتم من غمگین ز روزگار
کاندر کنار قبر تو خوانم نماز شب
امشب که اهل بیت به محراب رفتهاند
بس گریه کردهاند که از تاب رفتهاند
طفلان خسته بعد چهل روز اشک و آه
امشب کنار قبر تو در خواب رفتهاند
از لطمهها به پیکر هر یک نشانههاست
بهر گریستن همگان را بهانههاست
طفلی که خفته میپرد از خواب دم به دم
گویا هنوز وحشتش از تازیانههاست
من آخر از فراق شما آب میشوم
یا آتش گداخته یا آب میشوم
من را نگاه دار در این جا که گر روم
از خجلت رسول خدا آب میشوم
بر چهرهام خطوط فراق تو خواندنی است
خون دلم هنوز به هر جا فشاندنی است
من میروم که قافله را در وطن برم
امّا رباب بر سر قبر تو ماندنی است
من هم امید بود بمانم ولی نشد
میخواستم که جان بفشانم ولی نشد
مانند کودکان دگر در حریم تو
گفتم رقیّه را برسانم ولی نشد
مادر که عطرش از سر قبر تو بو کنم
ماتم که چون به محضر او بیتو رو کنم
پیراهنت که او به امانت به من سپرد
من میروم که ردّ امانت بر او کنم
در این سفر که غیر غمم همنشین نبود
قلبی چو آه سینۀ من، آتشین نبود
ماتم من از جواب چو پرسد که زینبم
پیراهنی که رشتۀ من بود، این نبود
پرسد اگر که صاحب این پیرهن کجاست؟
از چیست پارهپاره و پُر خاک و خون چراست؟
چونش دهم جواب که او کشته شد غریب
رأسش به شام رفته و جسمش به کربلاست
چونش دهم جواب که مادر! فدای تو!
صبرت دهد ز داغ حسینت خدای تو!
شد پایمال، پیکر صدپارۀ حسین
وقتی ز قتلگاه شنیدم صدای تو
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
.
@emame3vom
#حب_الحسین_یجمعنا #کربلا
#الاربعین_مقدمه_الظهور
#الحسین_یجمعنا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج