مدینه بار دیگر در سرور است برای تهنیت گل دست حور است به بیت هادی دین شور و غوغاست در آغوشش یکی ماه دلاراست حدیثه همسرش خوشحال و خندان رخش گردیده همچون ماه تابان شده بیت ولایت غرق شادی به دنیا آمده فرزند هادی هم اینک نور هم عهدی رسیده در این عالم اباالمهدی رسیده حدیثه می زند بوسه به رویش پدر با شادمانی محو رویش پدر محو رخ فرزند گشته ز دیدار مهش خرسند گشته بود بر دست هادی ماهپاره به زیر مقدمش ریزد ستاره بود او هدیه ای از سوی سرمد حسن زیبا گل آل محمد به پا گردیده جشن شادمانی ز یمن مقدم این یار جانی گلی از گلشن باغ جنان است پدر بر مهدی صاحب زمان است بود دوم حسن از نسل حیدر که می نازد به او زهرای اطهر گل بستان سرای عصمت است او در این عالم امید امت است او چو جدش مجتبی باب النجات است ولای او کلید مشکلات است امام و منجی و روشنگر است او شفیع شیعیان در محشراست او همه عالم فدای تار مویت چو جدت مرتضی خلق نکویت بود صحن و سرایت جنت ما بود مهر و ولایت عزت ما بود دارالشفا صحن و سرایت همه در آرزوی سامرایت من امشب غرق احسان تو هستم کرم کردی و مهمان تو هستم شب میلادتان بر تو پناهم به حق مهدیت بنما نگاهم منم مولا گدای سامرایت شدم ریزه خور خوان عطایت به سویت آمده‌ عبد فقیری که از لطف و کرم دستم بگیری (رضایم) نوکر وعبدو غلامت همیشه شاملم لطف مدامت برای مهدی تو بی قرارم برای دیدنش چشم انتظارم