شده طوطىّ طبع من ثناخوان ابوطالب
تمام هستیم بادا به قربان ابوطالب
كه جز معصوم باید دم زند از حقّ عرفانش؟
نه هر كس آشنا باشد به عرفان ابوطالب
نظیر لیلة القدرى كه ناپیدا بود قدرش
عیان بر خلق نبود قدر پنهان ابوطالب
به ایثار و خلوص و عشق و عرفان و جوانمردى
گواهى می دهد اشعار دیوان ابوطالب
بود لعن خدا بر هر كه او را مشركش خواند
كه غرق نور حق باشد دل و جان ابوطالب
چه توفیقى از این بهتر كه باباى على باشد؟
بنازم من به این توفیقِ شایان ابوطالب
به میلاد على لوحى براى تسمیت آمد
خدا بگذاشت آن را روى دامان ابوطالب
مپرس از من كه جانان ابوطالب كه می باشد؟
بود شخص رسول اللَّه جانان ابوطالب
از آن روز الستى كه براى یارى احمد
تعهّد داد، ثابت ماند پیمان ابوطالب
سبب شد تا نبى آیین خود را منتشر سازد
تلاش بى امان، سعى فراوان ابوطالب
چنین فرمود پیغمبر، كه از ایمان خلق اللَّه
وزینتر هست اندر كفه، ایمان ابوطالب
یقیناً "ملتجى" با ذكر این اشعار ناقابل
نگردد نا امید از لطف و احسان ابوطالب
علی اصغر یونسی
*********************
اى ابوطالب درود ما به جسم و جان تو
اى كه تمجید از فداكاریت یزدان مى کند
گر تو مخفى داشتى ایمان خود را كردگار
خانهات را پایگاه عشق و ایمان مى كند
اى ابوطالب تو عمران و على موساى توست
آنكه خدمت بر درش موسى بن عمران مى كند
فى المثل احمد چو موسى و على هارون اوست
سرپرستى زین دو را حق بر تو احسان مى كند
اى ابوطالب چنان كز حق حمایت می كنى
این على یارى از او با تیغ برّان مى كند
گر تو در باطن حمایت از پیمبر مى كنى
او به ظاهر یارى از ختم رسولان مى كند
گر تو تا سرحدّ امكان می كنى یارى ز دین
او طرفدارى ز دین ما فوق امكان مى كند
آن بنایى را كه با دست نبى و ز جهد تو
پایه ریزى شد، على تحكیم بنیان مى كند
این على بر آرزوهایت تجسم مى دهد
این على تبلیغ حق ترویج قرآن مى كند
پایه هاى بت پرستى را بر اندازد زِ بُن
روزگار بت پرستان را پریشان مى كند
پرده هاى جهل را از هم بدرّد تار و پود
كاخ هاى شرك را با خاك یكسان مى كند
سید رضا موید