#حضرت_زهرا
تمام شمع وجود تو آب شد مادر
دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر
گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد
بهشت آرزوی ما خراب شد مادر
به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد
که چون سلام پدر بیجواب شد مادر
حمایت از پدرم را گناه دانستند
که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر
میان آن همه دشمن که میزدند تو را
دلم به غربت بابا کباب شد مادر
نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت
گرفته نیمهای از آفتاب شد مادر
به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت
سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر
به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت
پدر کنار مزار تو آب شد مادر
استاد حاج غلامرضا سازگار👆
#حضرت_زهرا
منم شمعی که از جان دادن پروانه میلرزد
به روی گونههایم اشک، دانه دانه میلرزد
از آن روزی که دشمن پشت پا بر هستی من زد
دل ویرانهام از دیدن بیگانه میلرزد
چرا از من حسن حرف دلش را میکند پنهان
چه بغضی در گلو دارد که بی تابانه میلرزد
حسینم روضهی دیوار و در هر لحظه میخواند
زمین و آسمان همراه این دردانه میلرزد
پریشان است موی کودکانم، فاطمه برگرد
ببین با آه طفلان تو دارد شانه میلرزد
چه آمد بر سر این خانه بعد از رفتنت بانو
صدای در که میآید تمام خانه میلرزد
محسن درویش👆
#حضرت_زهرا
شب است و ماه و نخلستان و چاه و نالهای محزون
سکوت و صبر و خاموشی، علی و یک دل پر خون
شب است و بانگ مرغ حق، به گوشش قصه میخواند
به یادش آمده یاسی که پرپر می شود در خون
در و دیوار و شاخ گل، خدایا! یاس و میخ در
شکسته پهلویش خونین، ز سیلی چهرهاش گلگون
علی بود و غم و محنت، سکوت و صبر و خاموشی
نشسته خار در چشمان، گذشته آهش از گردون
نمیدانم چرا آن دم، فلک ویران نشد از غم
پس از تو وای بر فردا، پس از تو وای بر اکنون
چه سرد است این جهان بیتو، چه بی نور است این خانه
صدای نالهی زینب، غمم را میکند افزون
حسین از غم نمیخوابد، حسن خاموش و اشک افشان
به یادش آمده یاسی، که پرپر میشود در خون
سیده زینب حسینی👆