پای غزل رسیده به شور نهان عشق آماده شد پیاله ی رنگین کمان عشق مست و خراب باده ی لبریز ربنا مست و خراب ِ حادثه ی ناگهان عشق پله به پله می‌رسد و بغض می‌چکد از خون سینه بر قدم نردبان عشق بالابلند روضه ی رضوان حریم توست پایم رسیده سمت حرم در جهان عشق دستان من تهیست عنایت از آن توست ای حاتم همیشگی ِ داستان عشق ای آفتاب روشن هشتم قبول کن ما را به نوکری در استان عشق دریا تویی و قطره ی گمگشته تر منم این قطره را ببر به ته بیکران عشق بال و پرم‌ شکست ،شدم مبتلای درد آیا شود که بال دهی آسمان عشق ؟ خورشیدی و به ذره کمی هم نگاه کن کم را قبول کن به کرم بیکران عشق