سبک زمزمه روضه، نوحه شهادت موسی بن جعفر امام کاظم علیه السلام
شد جانِ، من بر لب، در زیرِ غُل و زنجیر
شد ساقِ، پایم خون، در این قفسِ دلگیر
رفته از پایم توان
شده قدِ من کمان
من غریبم من غریب...
در بینِ، سیاهچال، دارم با خدا نجوا
می گویم ، با ناله ، خلصنی الهی را
کُن خلاصم ای خدا
از زیرِ شکنجه ها
من غریبم من غریب...
میگوید، ناسزا ، بر مادر من دشمن
میزند، با شلاق، بر پیکر من دشمن
گریه و زاریِ من
بُوَد افطاریِ من
من غریبم من غریب...
قلبم را ، آزُرده ، دوری زِ رضای خود
ميگِریَم، در سجده، هرلحظه برای خود
بُغض من شد در گلو
کرده مسمومم عدو..
من غریبم من غریب...
گرچه من، غم دیدم، اما نَشدم بی سر
چون جدّم، ثارالله، جسمم نشده پرپر
وایِ من از قتلگاه...
شد بهنیزه رأسِشاه
یابن زهرا یاحسین...
شد جسمم، گلباران، با دستِ محبانم
کربلا، تیرباران،شد جسمِ حسینجانم
یک تنو صد تیغو تیر
کفن او شد حصیر
یابن زهرا یاحسین...
@navaye_asheghaan