. غمهای این زمانه مرا پیر می کند از زندگی تمامِ مرا سیر می کند گاهی میان رفتن و ماندن مُخیَّرم دستم ولی بدست اَجَل گیر می کند طرفی برای رفتن و ماندن نبسته ام دل داده ام به آنچه که تقدیر می کند رویم سیاه و موی سر و صورتم سپید اما میان آینه تغییر می کند باور نمی کنم که دگر وقت رفتن است باری که مانده صحبت تأخیر می کند از یکطرف تمام حواسم به رفتن است از بسکه زنگ قافله تأثیر می کند تنهاییِ امام زمان می کشد مرا گاهی فراق و فاصله تحقیر می کند حضرت شبانه روز بیاد من و شماست این را عزیز فاطمه تقریر می کند تا کی چنین جداییِ ما طول می کشد وقتی کمندِ هجر ، به زنجیر می کند دشمن برای غربت او کار کرده است شیعه ولی به یاریِ او دیر می کند خطهای انحراف ، زمان را عقب کشید جریان فتنه هم شکمی سیر می کند ما هم که خوابمان همه سنگین و بی خیال گفتیم : کارِ یکشبه ، شمشیر می کند دستی به ذوالفقارِ بصیرت نبرده ایم هرکس بصیرتی است ، چه تفسیر می کند خود در غلاف ، تیغ زبان را نهاده ایم کاری نمی کنیم که اکسیر می کند روشنگری ، تملُّکِ عمّارها که نیست گه مالک اطلاعیه تکثیر می کند مقداد کو ؟ حُذیفه چه شد ؟ بوذرش کجاست؟ سلمان چرا مبارزه ای دیر می کند جُندَب چرا نشسته ؟ دلیران چرا سکوت؟ دارد عدو مبارزه با شیر می کند از یک طرف بساط مسلمان کشی بپاست یکسو به جنگ نرم زمین گیر می کند از یک طرف به جبهۀ فرهنگی آمده اهل فساد را همه تسخیر می کند از یک طرف محاصرۀ اقتصادی است خود نفت را مبادله با تیر می کند با هر وسیله حکم حجاب و عفاف را زیر سئوال برده و درگیر می کند هر کس دمی ز امر بمعروف می زند او را به سوی قبر سرازیر می کند هر کس که داشت لغزشی از خطِ مستقیم در خطِّ انحراف نمک گیر می کند دین را اگر به خدعۀ رمّال باخت هیچ ورنه به نام سانحه ای زیر می کند اینها نقاط قوّت حزب خدا که نیست این ضعفها نمایشِ تقصیر می کند باید برای دین خدا جان فدا کنیم وقتی علی ، خطابِ نفس گیر می کند خونهای پاک هست مهیّای ریختن خونِ شهید جامعه تطهیر می کند هر عاشق بصیر که حالا شود شهید راه حسین را به تو تدبیر می کند بنگر که شهریارِ شهیدان عَلَم بدوش چشمی به پرتو علم و میر می کند تا اقتدار کشورمان از شهادت است لبیک بر حسینِ زمانه عبادت است ✍ .@navaye_asheghaan