#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
این جهان غیر از سرای آزمایش نیست، نیست
شعر من تیغی بُرندهست و گزارش نیست، نیست
غیر تیر و تیغ و نیزه بر سر احقاق حق
زیر و رو کردم ولی راهِ گشایش نیست، نیست
دست رد بر سینهی هرچه امان نامه زنم
تشنهی جام بلا دنبال سازش نیست، نیست
کربلا باید کفن پوشید و از دنیا برید
عرصهی کرب و بلا جای نمایش نیست، نیست
به قتال فاطمیون بی جهت صف بستهاند
شیعیان را واهمه از تیر و ترکش نیست، نیست
میشود روزی شهادتنامهام امضا شود؟
در مفاتیح دلم جز این نیایش نیست، نیست
ساقی کرببلا یعنی ابوالفضل و جز او
مستحق این همه مدح و ستایش نیست، نیست
تا کلیمیها به بزم روضه امشب دعوتاند
خوب و بد را هم نیازی به گزینش نیست، نیست
دست بر دامان آقای کریم خود زدم
دست خالی خدمت باب الحوائج آمدم
عاشقان با گریهی نم نم صدایش میکنند
زائرانش در حرم، هر دم صدایش میکنند
مرد و زن، پیر و جوان امشب دخیل محضرش
با توجه عالم و آدم صدایش میکنند
او طبیبِ دردِ بی درمانِ خلقِ عالم است
دردمندان، حضرت مرهم صدایش میکنند
کاشف الکرب الحسین است و گرفتاران شهر
در هجوم درد و رنج و غم صدایش میکنند
دسته دسته سینهزنهایش به روضه آمدند
نه فقط ما، ارمنیها هم صدایش میکنند
ساقی ابن ساقی است و در سقایت شهره است
سلسبیل و کوثر و زمزم صدایش میکنند
چون لباس رزم پوشد حیدر کرببلاست
اهل خیمه صاحب پرچم صدایش میکنند
ساکنان آسمانها یک صدا همراه با
حیدر و پیغمبر اکرم صدایش میکنند
هم نفس با فاطمه، هم ناله با ام البنین
هاجر و آسیه و مریم صدایش میکنند
در نبود او خواتین حرم آشفتهاند
کودکانِ غرقِ در ماتم صدایش میکنند
در میان خیمه زینب، بر روی مرکب حسین
رو به سوی علقمه با هم صدایش میکنند
با "اخا ادرک اخا" کرببلا آتش گرفت
خیمه گویا پیش چشم بچهها آتش گرفت
چه غریبانه برادر را برادر جمع کرد
پاره پاره، پاره پاره، پاره پیکر جمع کرد
در نگاه سرد نخلستان به تنهایی حسین
با دلی غمدیده و با دیدهی تر جمع کرد
بازوی آزردهاش، پهلوی نیزه خوردهاش
هر دو را از منظر چشمان مادر جمع کرد
پیش چشم بچههای چشم بر راه عمو
خیمهی عباس را همراه خواهر جمع کرد
حرمله از برکت چشمش هزاران نقره و...
کیسههای مملوی از درّ و گوهر جمع کرد
دست ناپاکی که سقا را به خاک و خون کشید
در غروب کربلا خلخال و معجر جمع کرد
بی عمو کلی گره خوردهست در کار رباب
مشکْ پاره پاره شد، ای وای بیچاره رباب
✍
#علیرضا_خاکساری