غریب و زخمی و بی حالی به فکر غارت و جنجالی نفس نمونده برات آقا سه ساعته توی گودالی چشات جایی رو نمی بینه سینه ی تو چرا سنگینه می دید که هیچکسی دورت نیس می زد تو رو با طمانینه سنگ دلی شون /از حد گذشته چقد توو قتلگاه بهت بد گذشته خیر نبینه/اون بی حیا که از روی پیکر تو با لگد گذشته ای غریب مادر حسین جان تو پادشاه عالمینی حق تو که سنگ و عصا نیست ای همه ی هستی زینب جای تو زیر دست و پا نیست چی بگم از این همه نیزه امون از این همه جسارت کار تو وقتی که تموم شه تازه میان برای غارت قلب زینب/چه بی قراره رسیده وقت بوسه از گلو دوباره توی گودال/افتادی بی حال پیکر تو یه جای سالمی نداره ای غریب مادر حسین جان ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈