بنام خدا رقیه اشبه زهراست یاران انیس زینب کبرا ست یاران اگرچه دختری بودش سه ساله ولیکن شافع عقباست یاران بود چون عمه اش باب الحوائج نگار گلشن طاها ست یاران به سن کم جفا دیدست بسیار شرار آه او پیداست یاران بود زیر دو پایش پر ز پینه دلش دریاچهٔ غمهاست یاران چو کَندند ازدو گوشش گوشواره از آندم طاقتش فرساست یاران به دشت کربلاجانش به لب شد به حسرت در پی سقاست یاران ز داغ اصغر وقاسم غمین است دلش با اکبر لیلاست یاران چه آمد بر سرش درشام غربت در آنجا بزم غم برپاست یاران سخن در پرده باید گفت گاهی که در ویران سرا غوغاست یاران چو آمد رأس خونین در خرابه از آن شب او پی باباست یاران چومهمان رفت صاحب خانه جان داد از این غم دیده ها دریاست یاران رقیه رفت قلب عمه خون شد از آندم زِین اَب تنهاست یاران چه سان قبرش نهادند وامصیبت چه گویم این غم عظماست یاران کفن پیدا نشد بر آن غزاله مگرحسرت از این بالاست یاران فکندی شعله بر دل «فاخرا» تو بگویند شعر تو زیباست یاران "" "" " گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی از شاعر آئینی: مسلم فرتوت(فاخر) @navaye_asheghaan