.
#امام_حسین
السلام علیک یا اباعبدالله
الهی بوسه ای گیرم ، ز خاک دلبر از نزدیک
ز دست یار دیرینم ، بگیرم ساغر از نزدیک
الا ای ساقی مستان ، تمام آرزویم شد
نشینم لحظه ای با تو ، کنار کوثر از نزدیک
به عمرم هر تپش قلبم ، شده لحظه شمارم تا
ببینم لحظه ی آخر ، جمال حیدر از نزدیک
الا ای دلربایی که ، ربودی کل دل ها را
فقط رخسار تو باشد ، خدا را مظهر از نزدیک
هزاران مرتبه از دور ، زیارت کردم از کویَت
بیا تا زائر رویت ، شوم من آخر از نزدیک
شدم دل بی قرار تو ، فتادم بر گذار تو
بیا تا جان نثار تو ، نمایم دیگر از نزدیک
همه گویند رخسارت ، ز یوسف هست زیباتر
بیا تا این حقیقت را ، نمایم باور از نزدیک
میان هاله ای دیدم ، شبی ماهِ رخت از دور
بیا تا روی زیبایت ، ببینم بهتر از نزدیک
اگر چه هستم آلوده ، بوَد اما امید من
که بینم روی تو آخر ، به چشمان تر از نزدیک
تو آن تنها پدر هستی ، که مظلومانه زد بوسه
به خون حنجر سرخِ ، علیِ اصغر از نزدیک
تویی غم دیده بابایی ، که بین یک عبا چیدی
تن صد قطعه و پاکِ ، علیِ اکبر از نزدیک
تویی تنها امامی که ، زدی گل بوسه ای خونین
به دستان جدای آن ، امیر لشکر از نزدیک
به زیر تیر و شمشیر و ، شکسته نیزه ها گفتی :
به سوی قتلگاه من ، بیا ای خواهر از نزدیک
میان مقتلت یک زن ، " غریب مادرم " گوید
به گوش جان شنیدم من ، صدای مادر از نزدیک
گلویت را ببوسیده ، پیمبر حیدر و زهرا
فقط زینب زده بوسه ، به خون حنجر از نزدیک
فقط دخت سه ساله ات ، شبی در کنج ویرانه
به روی دامنش تنها ، ببوسد یک سر از نزدیک
اسارت ها که پایان یافت ، میان آن چه غارت شد
نگاه زینبت مانده ، به یک انگشتر از نزدیک
به روز اربعین وقتی ، همه سوی تو برگشتند
بمیرم در بر قبرت ، نیامد دختر از نزدیک
تمام روضه هایی که ، برایت خوانده شد تنها
شبیه قطره ای باشد ، ز بحر أحمر از نزدیک
به تعداد سلامی که ، دهد هر عاشقی از دور
زیارت می کنی از او ، به قبر و محشر از نزدیک
الهی جان دهم آخر ، به روی تربت پاکت
الهی بوسه ای گیرم ، ز خاک دلبر از نزدیک
#محمدعلی_شهاب ✍
.