...
حدیث حسن تو را کی توان شماره نمود
جمال و روی تو را کی توان نظاره نمود
مجال حرف و سخن نیست بهر عاشق زار
گهی به ذکر و گهی هم توان اشاره نمود
گذشت روز و شب من در انتظار وصال
که عمر رفته نه هرگز توان دوباره نمود
کجاست یار و معینی رسد بداد دلم
غم تو این دل بشکسته پاره پاره نمود
بسوز و ساز به سر می برم دو روزه ی عمر
اگر طبیب بیاید شود که چاره نمود
اگر که ابر خطا پوش بارد و به رود
عیان شود که و هم دیدن ستاره نمود
......
من منتظر آن رخ نیکوی تو هستم
من دیده به راه قد دلجوی تو هستم
از بهر تو افسرده و مهجور و پریشان
بنگر که گرفتار سر کوی تو هستم
مولا ابا صالح آقا اباصالح ۲
تا کی به پس پرده ی غیبت بنشینی
تا چند گرفتاری ما را تو ببینی
ما منتظران منتظر روی تو نالان
بر شیعه ی جدت بخدا یار و معینی
مولا ابا صالح آقا اباصالح ۲
هر جا که روم روی تو و موی تو بینم
در هر گذری عکس رخ و روی تو بینم
در مسجد و در هیئت و در روضه و محراب
با دیده ی دل جلوه ی دلجوی تو بینم
مولا اباصالح آقا اباصالح ۲
خوشبخت کسی که به امید تو نشیند
شاید که رخ و چهره ی زیبای تو بیند
لطفی کن و قلبش مشکن روی نشان ده
جان می دهد او خال دل آرای تو بیند
مولا اباصالح آقا اباصالح ۲
#محمد_مبشری
@navaye_asheghaan