.
#روز_عرفه
بعدِ آن شبها که با امید غفران آمدم
بار دیگر محضرت العفو گویان آمدم
فکر کردی چون گنهکارم نمی آیم دگر؟
نه عزیزم! با همین بار گناهان آمدم
من تو را که میشناسم، تو نمی گیری به دل..
گیرم اصلا با گناهان دو چندان آمدم
این غرورم را نبین! رَدَّم کنی دق میکنم
بی پناهم بی کسم خیلی پشیمان آمدم
آن جوانِ عاصیِ سرمست دیگر نیستم
سن و سال از من گذشته دیده گریان آمدم
خواستی راهم نده اما نگو "در" هم نزن
تو که می بینی دم این خانه حیران آمدم
میهمان یعنی حبیب تو، مزاحم نیستم
سفره ات را باز کن حالا که مهمان آمدم
مشکلم مشکل گشا دارد که آن هم حیدر است
روی کردم به نجف گفتم علی جان آمدم
من دلم شور محرم میزند کاری بکن..
از تو پنهان نیست تا این جا پریشان آمدم
تازه فهمیدم که قدرِ روضه را نشناختم
سالها در روضهی آقا چه آسان آمدم
کربلا آماده شو، دیگر حسینت راهی است
به هوای قافله سوی بیابان آمدم
مسلمش روی قناره، او خودش صحرانشین
کوچه های کوفه را دیدم هراسان آمدم
من خبر دارم که ارباب مرا بد میکشند
به هوای بوی پیراهن به کنعان آمدم
یک نفر با شمر می گوید که ذبحش مال تو
شمر می گوید که جسمش را بچرخان! آمدم!
آی مردم ذبح نه! والله آقا نحر شد
بوی خون می آید از شعرم، به پایان آمدم
#سید_پوریا_هاشمی
.
@navaye_asheghaan