قسمت_دوم_روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلاماجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه 😭😭😭😭😭😭 با سر می آورم این دست را که در بر دلبر می آورم دستم که جای خود تو سر تکان بده به خدا سر می آورم هر چند از عطش یک لب به خشکیِ لب اصغر می آورم لب تر کنی اگر با چشم خیس چشمه ی کوثر می آورم اصلاً تو جان بخواه اصلا! بگو سپاه بیاور، می آورم رُخصت اگر دهی از بین کودکان دو سه لشکر می آورم بابای من شدی من هم شجاعتِ علی اکبر می آورم دقت که می کنم از عمقِ زخم های تو سر در می آورم پس با خودم دوا از اشک هایِ حضرتِ مادر می آورم ای آبروی من ای صید دست و پا زده در خون عموی من *ابی عبدالله وقتی ودا کرد،همه زن وبچه هارو به زینب سپرد،اما دستِ عبدالله بن الحسن رو به دست زینب داد،گفت: زینب جان! خیلی مراقبش باش، زینب جان! این تنها یادگارِ حسنِ عبدالله همه ی صحنه هارو داشت نگاه می کرد، اما همچین که دید عمو از ذوالجناح تو گودالِ قتلگاه افتاد، دستش تو دستِ زینب بود،یه وقت دیدن این بچه دستش رو از دستِ عمه رها کرد،عمه! ببین عموم رو ریختن سرش دارن میزنن،با عجله دوید سمت گودال...* باید دعا کنم هر طور هست، پیش عمو جان فدا کنم باید حسین را با ذکرِ لا اُفارق عَمی صدا کنم باید به گوش دشت یا مجتبی بگویم و طوفان به پا کنم باید به دست خویش مرحم برای زخم عمو دست و پا کنم لب های خویش را با زخم های پیکر او آشنا کنم باید شتاب کرد عمه رهام کن به امامم وفا کنم دستم به دامنت بگذار سینه را سپرِ سنگ ها کنم تا لا اقل کمی از این تن جدا شده دفعِ بلا کنم باید به هر طریق از دست عمه دستِ خودم را رها کنم از حال می روم وقتی نمانده است به گودال می روم دستم جدا شده در قتلگاه شور قیامت به پا شده گودالِ قتلگاه لبریز از صدایِ سُمِ اسب ها شده جان می کنم ولی شُکر خدا که پیش تو جانم فدا شده ای تکیه گاهِ عرش حیف از تنت که با لگدی جا به جا شده *دید عمو افتاده،تیر تمامِ بدن رو گرفته،آروم آروم نَفَسِ صدا دار میکشه،یه دفعه پرید بغلِ عمو،دید نانجیب شمشیر کشیده،می خواد به صورتِ ابی عبدالله بزنه،من پسرِ حسنم،من فداییِ عمو هستم،مگه من مُردم بخوای به عموم جسارت کنی؟دستش رو دراز کرد،تو بغلِ حسین بود،یه وقت دیدن،شمشیر دستِ عبدالله رو بُرید،حسین بغلش گرفت،عزیزِ دلم! گفت:عمو! نمی تونستم ببینم تنها شدی.. گفت: حرمله تویِ کربلا سه تا تیرِسه شعبه آورد،یکی رو به گلویِ علی اصغر، یکی رو به سینه ی حسین،همه ی تیراندازها تیرِ آخر رو خوب دقت میکنن،همچین که این آقازاده رو سینه ی حسین بود،نانجیب حرمله کمان رو کشید، یه تیر به سینه ی عبدالله زد،به حسین دوخته شد...ای حسین کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش