علمت کو علمت ای سردارم یار منی یار منی یا ابالفضل قسمتم رنج و الم شد - قامتم از داغت خم شد از عمود آهن عباس - چشم و ابرویت در هم شد خیز و ببین لرزه به جسمم افتاده بی تو علی اصغر کوچک جان داده .... ای تو من را از جان بهتر - یک تنه من را یک لشگر بعد تو در این بیابان - می شود زینب بی معجر بعد تو من فاتحه ی خود می خوانم دست عدو ماند و روی طفلانم شام عاشورای عشق است - هرکجا آوای عشق است کربلا امشب سرا تا پا - جلوه ی سیمای عشق است می رسد آوای خدا از کربلا ذکر لب ارض و سما شد واوایلا خون خدا خون خدا یا ثارالله سینه دارد شعله دار از تب - جان اهل عالم بر تب داغ فردا را الهی - کن تو آسانش بر زینب وای اگر از روی بلندی ببیند ظالمی بر سینه یارش بنشیند .... آسمان تیره و تار است - باغبان در فکر خار است کودکی خوابیده آرام - چون علمداری بیدار است باغ خزان در طمع باغ یاس است اهل حرم زیر پناه عباس است لعنت و نفرین بر دنیا - لحظه ی آخر شد گویا زینبم من زینبم من - یابن الزهرا مهلا مهلا می روی و می رود از تن جان من می روی آهسته برو ای روح از تن جان منی جان منی ای بردادر بی تو محزونم ای دلبر - هم پریشانم هم مضطر می رسد بر گوش زینب - ناله ی جانسوز مادر گرچه بدون تو پر از ناله هستم پرچم تو بعد تو باشد در دستم می چکد اشکم از دیده - وقت هجرانت رسیده قبل خنجر من می بوسم - جای رگهای بریده داغ وداعت شده چون داغ صد سال کاش بمیرم که نیایم در گودال مجتبی صمدی