علمت کو علمت ای سردارم
یار منی یار منی یا ابالفضل
قسمتم رنج و الم شد - قامتم از داغت خم شد
از عمود آهن عباس - چشم و ابرویت در هم شد
خیز و ببین لرزه به جسمم افتاده
بی تو علی اصغر کوچک جان داده
....
ای تو من را از جان بهتر - یک تنه من را یک لشگر
بعد تو در این بیابان - می شود زینب بی معجر
بعد تو من فاتحه ی خود می خوانم
دست عدو ماند و روی طفلانم
#شب_عاشورا
شام عاشورای عشق است - هرکجا آوای عشق است
کربلا امشب سرا تا پا - جلوه ی سیمای عشق است
می رسد آوای خدا از کربلا
ذکر لب ارض و سما شد واوایلا
خون خدا خون خدا یا ثارالله
سینه دارد شعله دار از تب - جان اهل عالم بر تب
داغ فردا را الهی - کن تو آسانش بر زینب
وای اگر از روی بلندی ببیند
ظالمی بر سینه یارش بنشیند
....
آسمان تیره و تار است - باغبان در فکر خار است
کودکی خوابیده آرام - چون علمداری بیدار است
باغ خزان در طمع باغ یاس است
اهل حرم زیر پناه عباس است
#روز_عاشورا
لعنت و نفرین بر دنیا - لحظه ی آخر شد گویا
زینبم من زینبم من - یابن الزهرا مهلا مهلا
می روی و می رود از تن جان من
می روی آهسته برو ای روح از تن
جان منی جان منی ای بردادر
بی تو محزونم ای دلبر - هم پریشانم هم مضطر
می رسد بر گوش زینب - ناله ی جانسوز مادر
گرچه بدون تو پر از ناله هستم
پرچم تو بعد تو باشد در دستم
می چکد اشکم از دیده - وقت هجرانت رسیده
قبل خنجر من می بوسم - جای رگهای بریده
داغ وداعت شده چون داغ صد سال
کاش بمیرم که نیایم در گودال
مجتبی صمدی