🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 رحلت پیامبر اسلام(,ص) ترکیبی امام رضا وامام حسین(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم السلام علیک یا اَبَا الْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ. ⬅️شب رحلت جانگداز رسول خدا است ، شب شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی ،عاشقان مدینه دلها را روانه مدینه منوره کنیم ، یا رسول الله اگر چه این عاشقان مدینه نیستند اما به یاد شما در این جا اقامه عزا گرفتند . میان بستر قلب عالم خلقت افتاده ،اطراف بستر عزیزانش نشسته اند . ( پدر چراغ خانه است ) پیغمبر گاهی از هوش می رود گاهی به هوش می آید ، علی گریه می کند ، فاطمه گریه می کند ، وقتی پیغمبر اشکهای چشم دخترش فاطمه را دید فرمود : گریه نکن دخترم اوّل کسی که به من ملحق می شود تویی بابا . اما عزاداران امشب فاطمه زهرا عزادار باباش رسول الله (ص) است ای کسی که گوشه‌ای از این مجلس ومحفل نشسته ای حاجت داری گرفتاری مریض داری جوون داری انشاالله حاجت روا بشید روضه بخونم همه امواتمان فیض ببرند ⬅️. آقا رسول اللّه صلی الله علیه و آله صدا زد: همه از اتاق و حجره بیرون برند، به ام سلمه فرمود: دم دراتاق بایست، نگذار کسی وارد اتاق بشه صدا زد: یاعلی نزدیک من بیا، می خوام با تو خدا حافظی کنم، آخه وقت وداع شده، بعد دست میوه دلش، نور دیده اش زهرا علیها السلام را گرفت به سینه اش چسباند، دست برادرش علی علیه السلام را گرفت، همینطور توی صورت علی و زهرا علیهما السلام نگاه می کرد و قطرات اشک از چشمهای مبارکش می ریخت، می خواست حرف بزنه، بعض راه گلویش را میگرفت و نمی توانست صحبت کند. صدای گریه اهلبیت بلند شد. علی علیه السلام سر پیغمبرُ تو دامنش گذاشت، آخه لحظه های آخر عمر پیغمبرِ هست. بی بی فاطمه علیها السلام صدا زد؛ یا رسول اللّه با گریه ات دلم را پاره پاره کردی، جگرم را سوزاندی، سینه پرحسرتم را آتش زدی، پیغمبر بی بی را به سینه اش چسباند و روی فاطمه علیها السلام را هی می بوسید و هی گریه می کرد. امام حسن و امام حسین علیهما السلام را توی بغلش گرفت و صدای الوداع الوداع، و گریه و خروش و شیون الوداع از زمین و آسمان بلند بود 🔸ای دل بیا که موسم آه فغان رسید 🔸یعنی عزای خاتم پیغمبران رسید 🔸واحسرتا که حضرت زهرا یتیم شد 🔸از ماتم پدرلبش به نیمه جان رسید یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند گریزی به روضه امام رضا داشته باشیم امواتمان فیض ببرند چه کرد مأمون با امام رضا؟ فرمود: اباصلت من میرم مجلس مأمون، وقتی بیرون آمدم اگر دیدی عبایم رو به سرم کشیدم، دیگر با من صحبت نکن. اباصلت: حضرت وارد مجلس مأمون شد، لحظاتی نگذشت که بیرون آمد، دیدم آقا سرش رو پوشانده، حال حضرت منقلب، هی می‌نشینه و بلند میشه، طبق سفارش حضرت، با ایشان حرف نزدم تا وارد منزل شدیم. در کوچه عبایش، بر روی سرش بود گه دست به دیوار، گه بر کمرش بود آقا وارد حجره شد، صدا زد: ایاصلت؛ در حجره را ببند، فرش‌های حجره را جمع کن، می‌خواهم غریبانه جان بدهم. در حجره رو بستم، گاهی می‌آمدم درحجره رو باز می‌کردم، می‌دیدم آقا مثل شخص مارگزیده به خودش می‌پیچدع بلند می‌شود و می‌نشیند. داخل حیاط بودم که ناگهان آقازاده‌ای رو مشاهده… امام جواد علیه‌السلام بدن بابا را غسل و کفن و دفن اما دل‌ها بسوزد برای جدّ مظلومش حسین، که بدنش روی زمین گرم کربلا افتاده بود. به کربلا کفن مگر به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه‌لب، عزیز مصطفی نبود حسین آرام جانم..حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴