. بسم‌ الله الرحمن الرحیم . مدد بگیریم از امام رضا علیه السلام معرفت پیدا کنیم به مقام خانم مدد بگیریم از آقا موسی بن جعفر علیه السلام بریم در خونه اون خانمی که سالها فراق بابا رو تحمل کرده از این زندان به آن زندان خبر شکنجه های باباش موسی بن جعفر به گوشش می رسید یه وقت مدینه خبر آوردن آی دخترای موسی بن جعفر ما بغداد شاهد بودیم چهار نفر روی یه تخته پاره بدن باباتونو رو دست گرفته بودند شاهدا میومدن شاید خانم ازشون سوال می کرد تو خودت دیدی؟ آخه آوردن بدن امام کاظم رو رو پل بغداد گذاشتن روی مطهر رو کنار زدن آی مرد بیاید تماشا کنید این موسی بن جعفره شاید بی بی صدا می زد خوش به حالتون ای کاش من اونجا بودم یه بار دیگه صورت بابام رو می دیدم ... ولی گمان کنم واقعیت رو به بی بی نمی گفتن نمی گفتن چه قدر موسی بن جعفر نحیف شده بود لاغر شده بود نمی گفتن سی رطل زنجیر آهنی به بدن مطهر بسته بودن نمی گفتن بدن لاغر بود اما تابوت سنگین بود دلش به امام رضا خوش بود امام رضا رو هم مامون از بی بی جدا کرد... خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن از کودکی نازِ برادر را کشیدن خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن فقط یه نفر بی بی فاطمه معصومه رو درک می کنه اونم عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها آی زینب امام رضا خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت با پای دل صحرا به صحرا را دویدن نمی تونست داغ فراق برادر رو تحمل کنه خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن تا رسیدن به نزدیک شهر قم برخی گفتن بنی عباس ملعون حمله کردن به کاروان بی بی بی بی پرسید از اینجا تا قم چه قدر راهه؟ راه رو گفتن فرمود منو برسانید به شهر قم ... آخه دوستان پدرم اونجا هستن ... آخه راحت ترین جا برای یه خانم تنها پیش پدر و برادراشه اگه یه جا تنها بشه به محارم و فامیلش پناه می بره اگه فامیلی نداشته باشه سراغ دوستای پدرش رو میگیره بی بی با خودش گفت مردم قم دوستان موسی بن جعفر اند احترامم رو حفظ می کنند دلها بسوزه برا اون خواهری که نه تها چهل منزل با قاتلای برادرش هم سفر بود کار این قدر برای ام کلثوم سخت شد اومد پیش شمر پیش قاتل برادرش... 👇👇👇ادامه روضه