این زن که به در بسته همه بال و پرش را دیده‌ست لهیب شرر دور و برش را؟ این یاس که بر روی خزان پنجه کشیده‌ست آیا نشنیده‌ست صدای تبرش را؟ این زن که چنین سینه سپر کرده در آشوب انگار ندیده‌ست شکاف سپرش را این بانوی آب است! کسی نیست به آبی، خاموش نماید حرم شعله‌ورش را؟ این زن شب قدر است، کسی نیست بخواهد تغییر دهد سیر قضا و قدرش را؟ پیداست درآن ردّ قدم‌های "محمد" این کوچه که بسته‌ست مسیر گذرش را سیلی ثمر نخل فدک بود و نشسته‌ست دستی که به بانو بچشاند ثمرش را مسدودترین کوچه و بن‌بست‌ترین دست ای کاش علی نشنود اصلاً خبرش را می‌خواست بگیرد جلوی چشم پسر را اما نتوانست ببیند پسرش را از کوچه که برگشت، علی دید که در راه بسته‌ست دگر فاطمه بار سفرش را... ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝