می خواهم از مدینه خدا حافظی کنم
از میخ و زخم سینه خدا حافظی کنم
خیلی شکسته پر شده ام الوداع علی
آماده ی سفر شده ام الوداع علی
با اینکه بیشتر ز خودم دوست دارمت
من را ببخش میرومو میگذارمت
نه سال بیقرار خلوص تو بوده ام
بانوی خانه ی تو عروس تو بوده ام
علی من خویش را روانه سوی قبر میکنم
اما برای تو طلب صبر میکنم
من را ببخش زحمت تابوت می کشی
عطر تو هنوز تو آغوش منه
هنوزم صدات تو گوش منه
یادته جای سرت رو شونمو
حالا تابوته که رو دوش منه
نمیدونم حالا سینه چاک کنم
یاکه اشک دخترت رو پاک کنم
چه چوب تری رو فروختم که باید زنمو جون جون تو خاک کنم
حالم بدس حال تو وقتی که خوب نیست خورشید من بمان که زمان غروب نیست
تا حالا شده اینجوری بشی هی ازت میپرسن چته میگی حالم بده
حالم بدس حرف بزن درد دل کنیم
با من سخن بگوید غم و غصه خجل کنیم
حالم بدس حال تو بهتر نمیشود
اوضاع از این که هست بدتر نمیشود
تنها تو اعتنا به کلامم کنی بس است
جای تمام شهر سلامم کنی بس است
حالم بدس است حق به زانو بغل کنم
چرا علی
زهرا نشد به قول و قرارم عمل کنم
چی بود قول و قرارت زهرا
زهرا قرار بود سپر من شوم
زهرا قرار بود سپر من شوم نه تو
مرد میان رنج و خطر من شوم نه تو
حالم بد است حق بده دیده تر کنم
زهرا خودت بگو که چه خاکی به سر
روزگارمو سیاه نکن نرو
بچه هاتو بی پناه نکن نرو
فاطمه خدا نخواست مادر بشی
اینقدر میخ درو
چه کسای زخمتو نمک زدن
تورو با بهانه فدک زدن
دردمو یه مرد میدونه یعنی چی
تو محله زنمو کتک زدن
این غم کجا برم که تورا مردها زدن
زهرا تورا برای رضای خدا زدن