حذر کنید ز چشمی که اشک می‌ریزد که اشکِ غم‌زده قهر خدا برانگیزد ز آب چشم ستمدیدگان بپرهیزید که سیل‌های بلا زآب چشم برخیزند روا مدار که چشمی بگرید از تو، که دهر به جای اشک، ز چشم تو خون فرو ریزد به هوش باش که این قطره‌های اشک یتیم جهان خراب کند گر به هم برآمیزد چو در زمانه به هر کار بد مکافاتی‌ست صلاح نیست کسی با زمانه بسْتیزد به باد زآتش قهر آنکه آبروی کسی- بداد، خاک مَذلّت به فرق خود بیزد کسی نخواهد اگر تیره روزگاری را ضرورت است که از آهِ دل بپرهیزد سزاست پند مرا آنکه عقل دارد و هوش به گوشِ هوش چو یک گوشواره آویزد خلاف گفته‌ی "حافظ"، همیشه «طلعت» را چو خاطر است حزین، شعرِ تَر برانگیزد... #