هدایت شده از سیدعلی
یک شب از سر کار که به خانه آمد به همسرش گفت👈وسایل را جمع و جور کن برویم مشهد، مشهد که رسیدند یک وقت‌هایی تنهایی به زیارت می‌رفت، می‌گفت👈حاجت دارم و هرگز هم در مورد حاجت‌هایش حرف نزد، یک هفته قبل از شهادتش مشهد بود.