با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود و از او می خواهد که وی را با خود ببرند. فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده آنقدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته او را همراه خود به خرمشهر ببرد.