هدایت شده از جهاد تبیین
ویژه ترین تبریک روز مادر، تقدیم مادران شهدا وقتی بعد از 3 سال پیکر شهید مجید قربانخانی از سوریه به کشور برگشت، مادر شهید از شب قبل تمام خانه را گل باران کرده و سفره عقد چیده بود. کیک سفارش داده و خواهرش، برای تک برادرش حنا درست کرده بود. مراسم وداع شهید بود اما مادر و خواهر حنا را بین مهمان‌های مراسم پخش میکردند. مادر شهید لحظه‌ای ننشست و گرداگرد پسرش بود و لالایی خواند. برای مهمان‌ها می‌گفت: «بعد از سه سال، روسری‌ام را عوض کرده و سفید پوشیده‌ام. مجید می‌گفت خواب حضرت زهرا(س) را دیده‌ام که به من گفتند بعد از یک هفته مهمان خودم هستی و روز هشتم به شهادت رسید. مجید من، از پهلو هم تیر خورده بود و استخوان‌هایش سوخته و تکه تکه است. مجید فدایت شوم، من محکم ایستاده‌ام. می‌گفت اگر صد بار بمیرم و زنده شوم، برای اسلام و مسلمین، جان می‌دهم.»