💐خاطرات شهدا 💐 📜 گفت «امشب من اینجا بخوابم؟ گفتم «بخواب، ولی پتو نداریم.» یک برزنت گوشه ی سنگر بود. گفت «اون مال کیه؟» گفتم «مال هیچ کی. بردار بخواب.» همان را برداشت، کشید رویش. دم در خوابید. صبح فردا، سر نماز، بچه ها بهش می گفتند : «حاج حسین! شما جلو بایستید.» شهید حسین خرازی 🕌مسجد امام رضا علیه السلام 📌قرارگاه فرهنگی نداء الاسلام 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71