پدرش به او می‌گفت:« تو دوستی با پسر راکفلر را رها کرده‌ای و رفته‌ای با عبداللهی،با این پسرکِ بی‌همه چیزِ مسلمان دوست شده‌ای؟ خاک عالم بر سرت.» این ملایم‌ترین جمله‌ پدرش به او بود. خیلی موقع‌ها فحشش می‌داد. دشنامش می‌داد. هر چه از زبانش بیرون می‌آمد بهش می‌گفت. و ادواردو هیچ نمی‌کرد جز سکوت. پدرش به عبداللهی گفته بود: «تا آخر عمرت ماهانه پنج هزار دلار و یک اتومبیل به تو می‌دهم. بهترین حقوق را هم برایت فراهم می‌کنم. فقط از پسرم ادواردو دست بردار. هم خودت دست بردار و هم هر مسلمان دیگری.» 📚من ادواردو نیستم ۷۲ داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه؛ مهدی( ادواردو) آنیلی انتشارات شهید ابراهیم هادی @tollabolkarimeh 🌷