Panahian-Clip-TarbeyateEshghi-64k (1).mp3
913K
بچه‌اش را آورد گفتش که به هم ریخته است، داغون است؛ دیگر مشخصاتش را نمی‌گویم. گفتم خب گاهی تشویقش کن. گفت به خدا تشویقش می‌کنم. گفتم خب گاهی تنبیه‌اش کن. نمکی‌، آرام. گفت به خدا تنبیه هم می‌کنم. گفتم گاهی منطقی باهاش حرف بزن. گفت به خدا باهاش منطقی حرف می‌زنم. گفتم بابا تو که همه کارها را کردی، من چی بگویم آخر؟ گفتم الگوی رفتاری از خودت نشان بده. گفت بابا جلویش نماز می‌خوانم، نمی‌دانم چی، همه کار، چی بگوییم اصلاً؟ من کدام کار را انجام ندادم؟ گفتم می‌دانی چیه؟ موقعی تنبیه‌اش می‌کنی که عصبانی هستی آره؟ گفت خب آره دیگر. گفتم موقعی تشویقش می‌کنی که خودت سر حال هستی. یک کمی فکر کرد، گفت خب معمولاً اینجوری می‌شود دیگر. گفتم ببین، اینجا بچه‌ات تربیت نمی‌شود، بی‌تربیت می‌شود. می‌دانی چرا؟ می‌گوید ملاک رفتار غلط و درست من نیست، ملاک حال بابایی است. این سر حال باشد همه را می‌بخشد، سر حال نباشد هیچی را نمی‌بخشد، مجازات می‌کند. پس موضوع حال است. این را از تو یاد گرفته. نماز جلویش خواندی، حال داشتی نماز خواندی. مهم حالَت است! نماز تو که نیست! بله عشقت بوده یک دفعه‌ای کار خوب بکنی کار خوب کردی. عشقت کشیده نماز خواندی، نماز خواندی. عشقت نکشیده نخواندی دیگر. آن چیزی که می‌بیند می‌گوید بابای ما عشقی است. پس ما هم عشقی باشیم. بعد آن عشقی می‌شود تو حالَت گرفته می‌شود. آن هم مثل تو است! بچه باید ببیند که شما چند بار عصبانی شدی ولی هیچی نگفتی لبخند زدی. می‌فهمد بچه این حرف‌ها را! 🌸 @nedaye_tahzib 🌾 tahzib-howzeh.com