▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 📨نامه یک طلبه به معاون تهذیب حوزه: بسم الله الرحمن الرحیم سلام و خدا قوت از طلبه‌ای دغدغه‌مند و دل‌سوز به حاج آقا عالم‌زاده نوری ابتدا از تجربه شخصی خودم می‌گویم؛ در نوجوانی و با مدرک سیکل وارد حوزه علمیه قم شدم، علاقه متوسطی و اگاهی بسیار اجمالی به فضای حوزه و طلبگی داشتم و باید بگویم حقا دو سال اول و بخصوص سال اول طلبگی بر من سخت گذشت چون با وجود تلاش برای فهمیدن نمی‌توانستم با دروس رسمی حوزه ارتباط برقرار کنم (به دلایل مختلف من جمله تغییر فضای ناگهانی، کیفیت پایین کلاس برخی اساتید و مدیریت غلط مدرسه و حتی انتظار نابجا برای ملا شدن یک ساله یک نوجوان) و از طعم شیرین فهمیدن دروس محروم ماندم، ناگفته نماند گاهی حتی درخلوت به این حال خودم گریه می‌کردم. بماند که هنوز در پی هویت خود بودم. (که هستم؟ از کجا آمده‌ام؟ برای چه آمده‌ام؟ و به کجا خواهم رسید؟) تا اینکه (باشرکت در طرح مطالعاتی شهید مطهری) در سال دوم با کتب شهید مطهری آشنا شدم از داستان راستان شروع کردم. در ضمن مطالعه اثار شهید مطهری کم کم ارتباط بیشتری با دروس رسمی حوزه برقرار کردم اما نمرات کماکان درخشان نبود. سه سال اول گذشت اما دست من از ادبیات عرب کوتاه بود و همین انگیزه من را برای فهم فقه و اصول بیشتر نکرد، سه سال بعد هم گذشت و با بار علمی متوسطی نسبت به دروس رسمی، مقدمات را گذراندم؛ اما در این شش سال سعی کردم خلأ فهم و فقدان لذت فهمیدن دروس را با خواندن اثار شهید مطهری پرکنم، هر کتاب از اثار ایشان را که می‌خواندم احساس می‌کردم چیزی به من اضافه شده، در کنار لذت فهمیدن کم کم دغدغه‌هایم بیشتر می‌شد و به موازت آن فهمم نسبت به هویتم و جایگاهم بیشتر می‌شد (صد البته که برخی دوستان خوش‌فهم و اساتید دلسوز و توانا در این مسیر کمک کننده بودند). بعد پنج سال همراهی با اثار ان شهید بزرگوار دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی‌ام بیشتر شد و فهمیدم مسیر حل مشکلات از فهم فقه و مبادی وابسته به ان (ادبیات عرب و درایه) و فلسفه می‌گذرد در واقع اوج‌گیری من در فهم دروس حوزه ازاینجا شروع شد با اینکه دروس ازاد بود اما مرتب سر کلاس حاضر می‌شدم مباحثه و مطالعه می‌کردم و به وضوح حس می‌کردم چیزی درون من تغییر کرده کم کم فهمیدم برای فهم دین و نحوه عرضه درست ان به جامعه باید جامعه را هم شناخت. لذا بعداز اتمام پایه دهم به دانشگاه رفته و در کنار دروس حوزه در رشته جامعه‌شناسی مشغول شدم، صبح تا ظهر دروس حوزه و بعد ظهر در کلاس‌های دانشگاه شرکت می‌کردم، سخت بود اما هدفی داشتم که باید در پی‌اش حرکت می‌کردم، و بعد دانشگاه بیشتر از قبل به ضرورت پیگیری فقه و اصول پی بردم چون فهمیدم هر تغییر جدی در جامعه فعلی ما از تغییر در حوزه و جامعه روحانیت و به تبعش فهم درست دین و عرضه مناسب ان به جامعه می‌گذرد. اقای عالم زاده نوری استاد بزرگوار؛ من بعد مطالعه اثار شهید مطهری بود که به ضرورت فهمیدن و عالم شدن پی بردم، به ضرورت دلسوزبودن و دغدغه‌مند ماندن نسبت به دین و دینداران اگاهی یافتم در طول مطالعه اثار ایشان بودم که با اثار شریعتی (باتمام خوبی‌ها والتقاط‌هایش)، با اثار مرحوم علامه مصباح (با وجود دقتش و در عین حال همه جانبه نگر نبودنش) و با خطبه‌ها و سخنرانی‌های مقام معظم رهبری در اول انقلاب و اثار شهید بهشتی اشنا شدم. و اساسا انقلاب و ارمان‌های انقلاب را با مطالعه اثار این بزرگواران فرا گرفتم (البته در حد و توان ظرف خودم). ناگفته نماند اگر هندسه فکری من با اثار شهید مطهری پی‌ریزی نمی‌شد به راحتی در علوم انسانی که منشاش غرب است هضم می‌شدم و یا مثل سایر دوستانم (که در ابتدا دغدغه‌مند بودند) برای گذران زندگی در این اوضاع اقتصادی جذب یکی از مراکز وابسته به دولت می‌شدم. اما بعد همه این‌ها برگشتم و ادبیات عرب را دوباره خواندم، فقه و اصول را قوی تر از قبل دنبال می‌کنم و در حاشیه شهر و کمپ‌های ترک اعتیاد به دنبال برداشتن باری از دوش دین و این انقلاب هستم، می‌دانم قطعا کافی نیست اما المیسور لایترک بالمعسور. 📱به بپیوندید: @nedaye_tahzib