نام ما را ننویسید، بخوانید فقط سر این سفره گدا را بنشانید فقط   آمدم در بزنم، در نزنم می‌میرم من اگر در زدم این بار نرانید فقط   میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست چند لحظه بغل سفره بمانید فقط   کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی فقط از دست گناهم برهانید... فقط   صبح محشر به جهنم ببریدم امّا پیش انظار، گنهکار نخوانید فقط   پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم گوشه‌ای دامن ما را بتکانید فقط   حقمان است ولی جان اباعبدالله محضر فاطمه ما را نکشانید فقط   سمت آتش ببری یا نبری خود دانی من دلم سوخته، گفتم که بدانید فقط   گر بنا نیست ببخشید، نبخشید امّا دست ما را به مُحرّم برسانید فقط علی اکبر لطیفیان