🔹🔹 ... طوطى در حالى كه خود را خضر مرغان شمرده، مى ‏گفت: چون منى با چنين زيبايى و طوق زرّين در گردن و در دست شاهان عزيز، چگونه در پى سيمرغ روم؟! مرا قند شاهان و همان قفس آهنين، بس است. 🔸🔸هدهد با وى گفت: اى بى ‏خبر، آن كه در راه دوست جان‏ فشانى ندارد نبودش، بِه بود، جان براى به جانان دادن است، كسى كه آب حيوان خواهد، او را با جان چه كار. 🔸🔸بيا از اين هوا و هوس بگذر و شيرينى شاهان و قند را فراموش كن تا شيرينى محبت دوست در كام تو آيد، و سختى راه تو را سهل گردد. 🔸🔸 اين همه به زيبايى خود مبال، زيبايى تو ذرّه ‏اى است از حسن و جمال و كمال او، چون بدان‏ جا رسى، زيبايى خود از ياد برى و محو جمال او شوى، قفس آهنين بشكن و يك لحظه پر و بالى براى او بزن 📚برگرفته از کتاب تالیف حضرت ره (رساله )🌱 👉 Ketabrah24.ir 👉 Aftabefetrat.ir https://eitaa.com/Nedaysaadat