من مردی تخریب شده بودم که به جای رشد کردن در این مدت کم، توی مرداب فرو رفته بودم. این معنی واقعی ازدواج بود؟ این بود معنی آسایش و درواقع محصول زندگی؟ زندگی که هنوز شروع نشده بود، این بلا را سر من آورده بود اگر شروع میشد چه نتیجهای میداد؟ مرجان که مدام مرا تخریب میکرد تا از نو چیزی که میخواست از من بسازد اگر من همان چیزی که او میخواست نمیشدم چه کار میکرد؟ رهایم میکرد؟
عصر همان روز خجالت را کنار گذاشتم و پای تلفن به توصیه فریده و پدرم به مرجان گفتم که بهتر است با هم صحبت جدی داشته باشیم. من او را دوست داشتم اما دوست داشتن او این بلا را سرمن آورده بود! کاملا متوجه شدم که مرجان از نوع برخورد من جا خورد و حتی گفت خواهرم فریده مرا پرکرده است،بعد هم در عرض پنج دقیقه
ازاین که مطابق میلش رفتار نکرده بودم و به خودم جرات داده بودم در برابرش بایستم آن قدر ناراحت شد که گوشی را گذاشت.
و آخر همان هفته اتفاقی افتاد که نباید میافتاد فهمیدیم که مرجان مهریهاش را اجرا گذاشته است دوهزار سکه طلا. حکم جلب من را گرفته بود، مادرم را همان غروب به خاطر گرفتگی قلب به درمانگاه بردند و به نظرم رسید پدرم بیست سال پیر شد. فریده گریه میکرد: چه قدر بهتون گفتم گوش نکردین چرا؟ چرا؟
مرجان در روز دادگاه به قاضی گفت: من اصلا دوستش نداشتم، به اصرار مادرم باهاش عقد کردم و میخواستم ببینم برای من چکار میکند، که نکرد!
این حرفش آخرین ضربه را به شخصیت من وارد کرد. خرد شده و ناامید بودم اما با این حال عصبانی شدم و داد و فریاد کردم. گفتم دوستش دارم و طلاقش نمیدهم. مثل آدمی بودم که دارد غرق میشود، اما به یک پر میآویزد. تا به خودم بیایم پشت میلههای زندان بودم با آیندهای تاریک و مبهم، با خانوادهای دردمند و مضطرب با این سوال که این چه طور زندگی بود که دو نفر به جای اینکه با هم همه چیز را بسازند هرچه را که دارند نابود میکنند ...
📡 ندای زرند در
#تلگرام👇
https://t.me/p_nedayezarand
📡ندای زرند در
#ایتا👇
🆔
https://eitaa.com/joinchat/971374624Cfc80be5cd9
📡ندای زرند در
#روبیکا👇
https://rubika.ir/p_Nedayezarand401
🔘ندای زرند در
#اینستاگرام👇
https://instagram.com/nedayezarand?igshid=71q2kqvqnjn5
📡 ندای زرنددر
#سروش👇
splus.ir/p_nedayezarand
📡ندای زرند در
#بیپ👇
https://channels.bip.ai/join/nedayezarand
ندای زرند در استوری واتساپ👇
09034392360