📚 هرشب یک ضرب المثل زرندی ✍ به قلم توانمند استاد فرزانه وخردورز سرکار خانم #متصدی_زاده 🔹 ضرب المثل: "آب درخونه ساره!!! یعنی آب جلوی خانه خودمان سار و بد بو هست!!! سار=بد بو=گندیده" برخی از افراد همواره از آنچه که دارند؛ ناراضی هستند و تصور می کنند که داشته ها و دارایی دیگران، نسبت داشته هاو اموال خودشان برتراست یا تصور میکنند چیزی که دیگران دارند؛با ارزش تر از چیزی است که آنها دارند.آنها پیروزی‌ها و موفقیت‌های خود و خانواده را ناچیز، بلکه هیچ ارزیابی می‌کنند، اما در مورد کمترین دستاورد غریبه ها، چنان داد سخن می‌دهند که گویی از بزرگترین معجزه قرن حرف می‌زنند! خانواده ای درنظر بگیرید که برای ازدواج پسرشان دنبال موردمناسبی هستند؛ اگر چه ایشان در فامیل خودشان ،دختر شایسته و خوبی دارندو شناخت دقیقی از وی و خانواده اش دارند اما حاضرنیستندبه خواستگاری این دختربروند زیرا دختر دیگری که از وی شناخت کاملی ندارند؛بنظرشان کامل تر و زیباتر جلوه می کند.امابعداز ازدواج، پی به معایبش میبرند مثلا بداخلاقی و بدزبانی. اینجایک فرد خیر میتواند قبل ازاینکه این ازدواج نامیمون سربگیرد ازاین ضرب المثل استفاده کند تا خانواده پسر را ازتصمیم اشتباه شان آگاه کند و بتوانند تصمیم درستی بگیرند؛یابعد ازادواج بگوید که هیچ فایده ای ندارد..‌‌. بعضی افراد، نزدیکان خود مثل همسر و فرزندانش را با دیگران مقایسه می‌کنند و در پی بهانه‌جویی هستند که بگویند، آنها به فلان دلایل بهتر از شما هستند که البته این کار در ذات خود درست نیست و به دور از انصاف است که ما خوبی‌ها و مهارت‌های اطرافیانمان را نبینیم و فقط عیب و کاستی‌های آنان را به رخشان بکشیم. یک نکته مهم را همین جا متذکر می‌شوم که هر فردی با توجه به نظریه تفاوت‌های فردی در روان‌شناسی که امروزه بسیار مورد بحث قرار می‌گیرد توانایی‌های متفاوتی از دیگران دارد. گرایش‌ها، سلایق و افکار در اشخاص متفاوت هستند و هرکس در جای خود و حوزه مربوط به خودش نیکو و قابل ارزش است. این داستان زندگی اکثر ما انسان هاست همیشه نگاه مان به دنیای بیرون است ایده آل ها و زیبایی ها را در دنیای بیرون جست و جو می کنیم خوشبختی و آرامش را از دیگران می خواهیم .خود کم بینی باعث می شود که انسان خویشتن را به حساب نیاورد و هیچ شأنی برای خودش قائل نباشد جناب حافظ علیه الرحمه چه زیباسروده اند: سال‌ها دل طلب جام جم از ما میکرد آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد شاید وقت آن است برای زندگی ای که در دستانمان است شعری بسراییم و دیگر تمام کنیم جستجوی بیهوده آن را در دست دیگران