📚 معرفی کتاب کتاب «گلستان یازدهم» خاطرات همسر شهید علی چیت سازیان ...سر به سجده گذاشته بود و گریه می کرد. هیچ وقت پیش کسی گریه نمی کرد. اما این بار پیش من زد زیر گریه و با بغض و حسرت گفت:«وقتی تازه مصیب شهید شده بود، یه شب خوابش دیدم. دستش گرفتم و گفتم:مصیب،من و تو همه راهکارها رو با هم قفل کردیم. تو رو خدا این راهکار آخری به من بگو. گفت: راهکارش اشکه،اشک. راهکار شهادت اشکه😭 @negahebeheshti