💠 سر سوزی کار خوب
👈 در داستانهای کهن امده است که نجار مسنی به کار فرمای خود گفت : دیگر پیر و فرتوت شده ، می خواهم از کار کناره بگیرم .تا خانه ای برای خود بسازم و اواخر عمر را درکنار خانواده به خوشی سپری کنم .
کارفرما که سالها از تجربه او استفاده کرده بود ،باوجود نیازی که به او داشت ، نمی توانست چشم خود را بر روی واقعیت بسته ، شرایط دشوار زندگانی نجار را از نظر دور بدارد .
از این رو ،به نجار گفت خانه ای برای او بسازد و پس از ان اورا به خیر و این را به سلامت!
👈 نجار چاره ای جز قبول نداشت ؛ اما دیگر دل به کار نمی داد و فکر رفتن پاهایش را سست کرده بود . در کار خویش دل و دماغی نداشت و انگیزه ای برای ساختن فردای بهتر در خود نمی دید