*📝«قدّیسسازی» از رئیسی یا «الگوسازی» از او*
-رئیسی قدّیس نه، اما صدّیق بود. در مقابل مردم خفض جناح داشت، نه استیلا. اهل تکلیف بود، نه تکلّف.
-برای «ولیّ خدا» بسط ید میآورد، نه دغدغهی خاطر. بجای سرگرمی با حاشیهسازی، به حاشیهنشینان میپرداخت. بجای پاسخ به تمسخر آدمهای تعطیل، بدون تعطیلی خدمت میکرد.
-آدمهای خلاص زیاد دیدهایم، اما رئیسی اخلاص داشت. در مقابل آنها که انگ سادهلوحی به او میزدند، زیرک بود که با سکوت رواداری میکرد.
-دوقطبیهای کاذب را دور میریخت و دیپلماسی را به خدمت میدان میآورد تا ایران را در چشم دنیا بزرگ کند. شاید انگلیسیاش ضعیف بود، اما زبان دنیا را خوب میفهمید که نیمی از مردم کرهی خاکی به سوگش نشستند و احترامش کردند.
-دیگر کسی نمیتواند با بیآبرو کردن رئیسجمهور قبلی رأی بیاورد. این اولین ثمرهی سیاستورزی اخلاقمدارانهی اوست. زینپس هیچ رئیسجمهوری نمیتواند در دفتر کارش بنشیند و مملکت را «ریموتی» مدیریت کند. این نتیجهی «گفتمان خدمت» اوست. به برکت شخصیت ریاگریز و اخلاقگسترش، محبوبیتهای کاذب سیاستبازان ماکیاولی، با خزیدن در پوستین اپوزیسیون، دیگر رنگ باخت.
-این ها میراث رئیسیِ شهید است که باید پاس داشت و پاسبانی کرد. هزار بادهی ناخورده در رگ تاک است و انقلابِ زایندهی اسلامی، ظرفیت بازتولید رئیسیها را دارد، همانطور که حاجقاسم ققنوسوار سربرآورد و تکثیر شد و مسیر آزادی قدس را هموارتر کرد.
-بلی سید ابراهیم «قدّیس» نبود، اما «قداستِ» جایگاه خدمتگزاری در جمهوری اسلامی را به ما یادآوری کرد.
@negaheqods