برگی از تاریخ استعمار
قسمت پنجاه و چهار: ازدواج با دریا
صدها سال پیش، هر سال، جشن عجیبی در شهر ونیز در ایتالیا برگزار میشد.
حاکم شهر در روز مشخصی با قایق به وسط دریا میرفت.
حلقه ازدواجی را از جیبش بیرون میآورد، لحظه ای آن را به طرف دریا میگرفت و بعد آن را با احترام به درون آب میانداخت.
حاکم به این صورت با دریا ازدواج میکرد و صاحب آن میشد.
این مراسم نشانه فرمانروایی ونیز بر دریا بود؛ شهری که دریانوردان مشهوری داشت و از تجارت دریایی به ثروت فراوانی رسیده بود.
بازرگانان ونیزی کالاهای شرقی مثل ادویه، پارچه، فرش و ابریشم را از کشورهای آسیایی میخریدند و در اروپا میفروختند.
ونیز به ثروتمندترین شهر اروپا تبدیل شده بود.
تجار از شمال و جنوب اروپا راهی ونیز میشدند و در ساحل،منتظر کشتیهایی میماندند که به بندرهای مصر و سوریه رفته بودند.
سکههای طلا و نقره از سراسر اروپا به ونیز سرازیر میشد.اما همه ثروتمندان ونیز، بازرگان و دریانورد نبودند؛ گروهی از آنها افرادی بودند که با به دست آوردن پول،از سفرهای دریایی دست کشیده و خود را از خطرهای آن آسوده کرده بودند.
آنها به تاجرانی که از بقیه کشورهای اروپایی به ونیز میآمدند «پول» قرض میدادند و پس از مدتی پول بیشتری را از آنها پس میگرفتن؛ کاری که روحانیان مسیحی هم آن را حرام میدانستند.
این افراد روی نیمکتهایی به نام«بانکی» مینشستند و به معامله با تجار مشغول میشدند.
سالها بعد تجارت پول که در بین ونیزیها رواج داشت در بقیه کشورهای اروپایی هم رایج شد. آنها از نیمکتهای ونیزی یا بانکی الگوبرداری کردند و مؤسسههایی به نام بانک شکل گرفت.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods