نگارخانہ‌ےمن !
مُحاسن ، لِحیه ، شَیب ، هر کدام یک معنا دارند و هزار داستان ..! هزار داستان و هزار حُکم و هزار پند
برای آنان حکایاتی نقل کرده‌اند ، که مشهور ترین آن داستان ها ،درباره ی مردی است عرب ، که از مصیبت و داغ دیدگی اعضای خانواده اش ، ریش سپید گشت ! اما کمتر از چند ساعت بعد از آنان ، شَیب خویش را خضاب کرد. به خونِ گردن‌ خود ! آری ، داستانی است که در ناحیه ی مقدسه نقل کرده اند. از زبانِ فرزندِ همان مرد .. آنجا که می‌فرماید : أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ