انگشتر
خورشید تازه در انتهای دشت فرو رفته بود و تاریکی از سوی دیگر بالا میآمد. مرد از جنگی نابرابر خسته بود، اما نمیخواست ثواب نماز اول وقت را از دست بدهد. هنوز قامت نبسته بود که یادش آمد نماز با انگشتر ثواب بیشتری دارد.
باید انگشتر را میشست؛ انگشتری که آغشته به خاک کربلا و خون حسین بود…
داستانکهای عاشورایی
@nehzat_eslami_ham