این چند روز پر از آشوب بودم ، پر از بغض ، پر از سردرگمی😭 قبل از این اتفاق تلخ با دوستای هم محله‌ای‌مون قرار گذاشته بودیم که سه‌شنبه دورهمی و تدبر در قرآن داشته باشیم سه روز بود که دست و دلم به هیچ کاری نمیرفت و اصلأ نمی‌خواستم این اتفاق تلخ و بپذیرم ولی به خودم گفتم باید بلند شم ، سید ابراهیم تو سخت‌ترین شرایط پای کار ما مردم بوده👌 بالاخره بلند شدم و حلوا درست کردم و گفتم یه دیس برای مجلس امروز میبرم بقیش هم بین همسایه‌ها پخش میکنم درب همسایه رو که زدم با نگرانی به لباس مشکی من و ظرف حلوا نگاه کرد و گفت یا خدا چی شده؟ گفتم داغی سنگین‌تر از دست دادن رئیس جمهورمون داریم🥺 گفت خدا رحمتشون کنه و ته دلم گفتم باید ماها بیشتر و بیشتر از قبل آگاهی بدیم باید روند جامعه رو جهت بدیم خلاصه رفتیم مجلس و آخرای مجلس چنان آرامشی به قلبم اومد از هم صحبتی با دوستان که خدا میدونه انگار فهمیدم تو این شرایط باید چیکار کنیم نگرانیم تبدیل به حرکت شد خدایا شکرت بخاطر دوستای خوبی که سر راهمون میذاری 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪️ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله‌هاتون وصل می‌کنه 👇🏻 @mehr61bano