🔸كتاب‌ها به استقبال او مي‌آمدند می‌گويند وقتی غرق در مطالعه حديث يا روايتي می‌شد توجه به‌ خود را از دست مي‌داد. به گفته يكي از بزرگان، زماني كه علامه از سفر علمي و تحقيقي چند ماهه‌اش به هندوستان بازگشت، از او پرسيدند هنگام اقامت‌تان در هند، با گرماي آن كشور چه مي‌كرديد؟ او اندكي تأ‌مل كرد و سپس گفت: «عجب، اصلا متوجه گرماي آنجا نشدم!» بيشتر كتابخانه‌هايي كه علامه به آن مراجعه مي‌كرد در آن زمان نسخ خطي داشتند و با شرط نگهداري با وسواس آنها را در اختيار معدود علاقه‌مندان قرار مي‌دادند. از آنجا كه ايشان شبانه‌روز درگير مطالعه خط به خط اين كتاب‌ها بود بار‌ها پيش مي‌آمد كه كتابي آسيب مي‌ديد. به همين دليل چند باري پيش آمد كه صاحبان كتاب‌ها و متصديان كتابخانه‌ها از امانت دادن كتاب به ايشان پرهيز مي‌كردند. در چنين شرايطي ايشان بسيار اندوهگين مي‌شد و نخستين كارش درخواست‌كردن از خود امير‌المؤمنين (علیه السلام) بود. محقق طباطبايي از شاگردان بنام ايشان در اين‌باره مي‌گويد: «ايشان در چنين موقعيت‌هايي كه قرار مي‌گرفت به زيارت امام‌علی (علیه السلام) مي‌رفت و در آنجا به عرض مي‌كرد كه آقا شما در بين هم مظلوم هستيد. من دارم براي خدمت به شما پيش مي‌روم و اينها مانع مي‌شوند. بار‌ها پيش آمد كه مي‌ديديم بعد از زيارت ايشان، كتاب‌هاي كمياب به طرز اعجاب‌آوري به خانه ايشان راه پيدا مي‌كرد. يا دوستي از دوستان ايشان از راه مي‌آمد و كتاب را مقابل ايشان مي‌گذاشت و مي‌گفت فعلا به آن احتياج ندارد و چون گمان كرده كه علامه ممكن است به آن احتياج پيدا كند آن را همراه خود آورده است.»