▫️اوائل سلطنت رضا شاه بود، او کارهایی میکرد که توجه مردم را به خودش جلب کرد و برخی از مردم از این کارها اظهار خرسندی می کردند؛ اما مرحوم
#مدرس که پی به تزویر و دوروئی رضا شاه برده بود با او مخالفت میکرد.
▫️گروهی تلاش می کردند تا بین مرحوم مدرس و رضاشاه ایجاد تفاهم کنند، در همین راستا قرار شد مرحوم مدرس را به دیدن رضا شاه ببرند.
▫️آن زمان از میدان بهارستان تا سعدآباد درشکه رفت و آمد می کرد. در میدان بهارستان با درشکهچی، سر کرایه تا سعدآباد به توافق نرسیدند.
▫️قیمتی که درشکهچی میگفت ۱۵ ریال بود؛ ولی مرحوم مدرس میفرمود برای این ملاقات ۱۰ ریال بیشتر نمیدهم، این شخص (رضاشاه) پانزده ریال نمیارزد.
▫️ شخص همراه مرحوم مدرس بود به درشکهچی گفت: باقیمانده را من میدهم.
با هم به کاخ سعدآباد رفتند، برای مرحوم مدرس چای آوردند. ایشان لب به چای نزد، رضاشاه با قاشق چایخوری مقداری از چای را خورد (یعنی درون چای سم نیست) رضا شاه رو کرد به مرحوم مدرس و گفت: چرا با من مخالفت میکنی؟ مرحوم مدرس فرمود: چون که شما را انگلیسیها روی کار آوردند.
▫️اما از الآن بیا و شاه ایران شو، برای مملکت خودت کار کن، به فکر مردم باش، اگر تو شاه ایران شوی (نه نوکر بیگانه که تقریبا شرط مُحال بود) من از تو و قصرت محافظت میکنم.
▫️رضا شاه گفت: به تو هم انگلیسیها پول میدهند تا با من مبارزه کنی! مرحوم مدرس فرمودند: به جدّم قسم! پیرزنها بقچه بستههایشان را به من می دهند تا با تو مبارزه کنم.
▪️
۱۰ آذر سالروز شهادت شهید مدرس و روز مجلس گرامی باد
#کانال_خبری_بهشهرنو
@new_Behshahr