خبر آنلاین 📢
_الان‌که وقت این حرف ها نیست. زهرا خانم کجای دستتون درد میکنه. به سختی گفتم: مُچش حمید رو کنار زد و
یاعــ "اڪبـر" ـــلی (؏): حمید زیر بازوم رو گرفت به آرومی بین هق هق گریم به اعتراض بهش گفتم _چرا گذاشتی بهم دست بزنه متعجب نگاهم کرد _چی؟! با چشم‌ به برادر زینب اشاره کردم که متوجه منظورم شد و با تن صدای اردمی گفت _بابا علی دکتره. کارش همینه http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1 مچ دختره در رفته پسره میخواست بندازه سر جاش،یک دل نه صد دل عاشقش میشه😂😍 😍 🌸🌱