💢 قدرت بازار هدف
👈 جوردن بلفورت، مشهور به گرگ وال استریت در کتاب خود با عنوان «فروش به شیوه گرگ وال استریت»، در بیان اهمیت داشتن یک بازار هدف دقیق مینویسد:
👈 زمانی که تازه شرکتم را تاسیس کرده بودم، به طور اتفاقی با بازار خاصی در فروش سهامهای خرده برخورد کردم که در آن، سهام پنج دلاری به 1 درصد از آمریکاییهای فوقالعاده ثروتمند فروخته میشد
👈 به دلایلی، هیچ کس در وال استریت، این بازار را به عنوان بازار هدفش انتخاب نکرده بود، ولی وقتی خودم این بازار هدف را بیشتر بررسی و روی آن تمرکز کردم، نتایجی شگفتانگیز به دست آوردم به گونهای که تصمیم گرفتم این بازار مغفول را به بازار هدف اصلی شرکتم تبدیل کنم
👈 بعد از این تغییر بازار هدف، کارمندان شرکت که تا آن زمان ماهانه به طور میانگین 12 هزار دلار سهام میفروختند، به ناگهان این میزان را به بیش از 20 هزار دلار افزایش دادند
👈 داستان بلفورت، این دو درس حیاتی را به دنبال دارد:
1️⃣ داشتن بازار هدفی متفاوت از بازار هدف رقبا، از نان شب هم در بازاریابی واجبتر است. پس به جای تمرکز روی بازارهای هدفی که بقیه رقبا روی آنها تمرکز کردهاند، باید دنبال بازارهای هدف بکر و دستنخورده باشیم
2️⃣ برای یافتن بازارهای هدف بکر و دستنخورده، باید قواعد ذهنیمان را تغییر بدهیم. مثلا قبل از جوردن بلفورت هیچ کس فکر نمیکرد «فروش سهام یک دلاری به میلیاردهای آمریکایی» بازار هدف مناسبی باشد ولی بلفورت با تغییر ذهنیت خود، این بازار هدف بکر را کشف کرد. یا به عنوان مثالی دیگر، یکی از خانههای سالمندان در آمریکا، با تغییر ذهنیت خود، بازار هدفش را از «خانوادههایی که میخواهند والدین پیرشان را به آسایشگاه بسپارند» به «خانوادههایی که میخواهند والدین پیرشان را وقتی که سرکار هستند به یک جای مطمئن بسپارند» تغییر داد و با معرفی خودش به عنوان «مهد سالمندان» و نه «آسایشگاه سالمندان» به شدت رشد کرد
@ngonosrat