یک بنده خدایی 30 سال در #بازار #تجارت کرد، و ثروت عظیمی به دست آورد، و از طریق همین #ثروت، یک زمین بسیار وسیعی خریداری کرد.
30 سال دیگر هم کار کرد و دوباره هم ثروت کلانی به دست آورد، و با آن ثروت کلان، توی آن زمینی که خریده بود یک کاخ یا به قول امروزیها ویلای بسیار مجلل و بزرگی ساخت. .
اما وقتی که میخواست به آن کاخ نقل مکان کند،
ماموران شهرداری و نیروی انتظامی آمدند و گفتند که زمین شما آن طرفتر بوده،
و زمین را عوضی گرفته ای، و کاخت را بر روی زمین یک نفر دیگر ساخته ای!
این بنده خدا یک زمینی دیگری را با زمین خودش اشتباه گرفته بود و هرچه سرمایه داشت خرج آن زمین کرده، زمین یک نفر دیگر را آباد کرده بود…
#مولانا از این داستان استفاده کرده، و میگوید:
من و شما هم همینطور هستیم، در وجود ما دو تا زمین وجود دارد:
یکی بدن و دیگری #روح. ما خیال میکنیم که #بدن ما، زمین ماست،
و هر چه داریم خرج این بدن میکنیم،
اما وقتیکه میخواهیم از #دنیا برویم، به ما میگویند که زمین شما، آن یکی دیگر بوده، یعنی روح شما و ما به اشتباه بدنمان را آباد کردهایم و روحمان را، رها کردهایم.
🆔 @nidamat
🌐https://nidamat.com/37211