✅ خیانت مشترک خاندان قاجار و پهلوی در حق سیستان ومردم سیستانی 🔻لکه ننگ پاک نشدنی 🔻 ■■■■■■■■■■■■■■■■■ با گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران، برخی می‌کوشند با طرح شبهه‌ها و انکار حقایق، قیام بزرگ مردم ایران علیه استبداد و استعمار را، قیامی نه از سر بیداری و ستیز با ظلم و بیداد، که انقلابی از سر ناآگاهی و سرخوشی جلوه دهند. ، گذشت زمان ممکن است برخی وقایع و رویدادها را از یادها ببرد، اما نمی‌تواند ماه را پشت ابر پنهان کند و بر حقیقت سایه افکند. با گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران، برخی می‌کوشند با طرح شبهه‌ها و انکار حقایق، قیام بزرگ مردم ایران علیه استبداد و استعمار را، قیامی نه از سر بیداری و ستیز با ظلم و بیداد، که انقلابی از سر ناآگاهی و سرخوشی جلوه دهند؛ غافل از آن‌که، نگاهی به کارنامه پهلوی‌ها و بررسی وقایع دوران 53 ساله حکومت آنها، آن‌قدر بی‌پرده دلایل خروش ملت نجیب و آگاه ایران را آشکار می‌کند که این شبهه‌ها و انکارها، به سرعت در برابر آن رنگ می‌بازد. آن‌چه در پی می‌آید، مرور برخی وقایع تاریخی است که می‌تواند دلایل قیام بزرگ ملت ایران و برانداختن رژیم پهلوی را بیش از پیش آشکار کند. روزی که آب در گلوی هامون خشکید اسدا...علم در خاطراتش می‌نویسد:«این کابوس مرا در خود فرو می‌برد. مدتی راه رفتم، مدتی فکر کردم، چندین دفعه استعفا از خدمت نوشتم، باز پاره کردم. فکر می کردم کار گذشته را استعفای من دوا نمی‌کند ... تیر از شست گذشته‌است، دیگر هیچ. هزار بار به نعیم‌خان درود فرستادم و به دولت لعنت. مرتیکه! مثل شیر آمد و تهدید کرد که اگر می‌خواهید کمک به ما را در گرو آب هیرمند نگاه دارید، ما نمی‌خواهیم و این بدبخت‌ها، آن قدر از چپ‌گرایی افغانستان ترسیدند که همه شرایط را قبول کردند و بالاخره دیشب [ضربه] آخر را زدند. کسی چه می‌داند؟ شاید هم از ارباب‌های نامرئی دستور ارتکاب این خیانت را داشتند ... البته این خیانت، ده تا پانزده سال دیگر ظاهر می شود که من مرده‌ام.» علم از کدام خیانت حرف می‌زد؟ از چه چیز نگران بود؟ ده تا پانزده سال بعد چه اتفاقی قرار بود بیفتد؟ ارباب‌های نامرئی دستور چه کاری را داده بودند؟ مسئله آب هیرمند چه بود و چه اهمیتی داشت؟ رود هیرمند از رودهای پرآب شرق فلات ایران است. این رود از کوه‌های بابا در سلسله جبال «هندوکش» سرچشمه می‌گیرد و پس از طی 1100 کیلومتر و سیراب کردن اراضی مسیر، به دریاچه هامون می‌ریزد. با توجه به شرایط اقلیمی منطقه سیستان در ایران و کمبود نزولات آسمانی، حیات منطقه، پیوندی جدی با حیات دریاچه هامون دارد و در واقع، دریاچه هامون کلید پایداری زیستی در این منطقه است. پس از جدایی افغانستان از ایران، طبق قرارداد پاریس، افغان‌ها با وجود انعقاد قرارداد 1318هـ.ش، به تعهداتشان در مورد تقسیم مساوی آب هیرمند عمل نکردند. به همین دلیل، مناقشه بر سر حقابه ایران از رود هیرمند، همچنان به قوت خود باقی ماند. با بالاگرفتن اختلاف بر سر سهم آب از رود هیرمند، میان ایران و افغانستان، کمیسیونی موسوم به دلتا، با مشارکت آمریکایی‌ها برای حل و فصل موضوع تشکیل شد. نتیجه نشست‌های این کمیسیون، انعقاد قرارداد 1351هـ.ش میان ایران و افغانستان درباره حقابه رود هیرمند بود. این قرارداد، پس از کسب رضایت شاه، توسط هویدا امضا شد و در 10 مردادماه 1352هـ.ش، به تصویب مجلسین ایران رسید. این همان قراردادی است که علم در خاطراتش از آن انتقاد کرده‌است. با نگاهی دقیق به متن قرارداد، دلایل مخالفت علم با آن را در می‌یابیم. مطابق قرارداد 1351هـ.ش، از 5 میلیارد و 661 میلیون و 700 هزار مترمکعب آب سالانه هیرمند، تنها 819 میلیون و 729 هزار متر مکعب، آن هم در سال‌هایی که بارش در حد نرمال و بیشتر بود، به ایران می‌رسید. معنای این تصمیم، کاهش سهم ایران از 50 درصد آب رود هیرمند به کمتر از 5/14 درصد بود؛ این کاهش حدود 35 درصدی در حقابه ایران طی چند سال، یک فاجعه تمام عیار ایجاد کرد. آیا شاه از این واقعیت مطلع نبود؟ بعید به نظر می رسد او از آسیبی که به منطقه سیستان، به واسطه این قرارداد، وارد می‌آمد، بی‌اطلاع بوده‌باشد. علم در خاطراتش می‌نویسد:« ... عرض کردم آیا اجازه می‌فرمایند به وزیرخارجه ابلاغ کنم مبادله قرارداد را با افغان‌ها به تأخیر بیندازند؟ فرمودند، نه! من گفتم مطالعه کردند، پس از آن که قانون به توشیح من رسیده و اعلان شده، دیگر مبادله نشدن قرارداد تأثیری ندارد. من چنان از کوره در رفتم و گیج شدم که جسارت کرده به عرض رساندم این هم مثل هزاران خلاف که به عرض مبارک می‌رسانند، خلاف محض است ... .» شاه کاملاً از مفاد معاهده با خبر بود. او می دانست که کاهش ناگهانی درصد قابل توجهی از ورودی آب به دریاچه هامون، چه فاجعه‌ای در پی خواهدآورد.