با من سخن بگو، «آقا مرتضی»... هشت شب متوالی با مستند «آقا مرتضی» زندگی کردیم و با حیات خاص و ملکوتی‌اش زیر و رو شدیم... هرچند نقدهایی به بخش‌هایی از این مستند بود، اما همین که در دنیایی که فلسفه ظهور و بروز رسانه در آن، سرگرم کردن هرچه بیشتر مردم به امور دنیاست، در چنین برنامه‌هایی آسمانی از تلویزیونش پخش می‌شود، باید درک کرد که چرا می‌نویسد: «جهان هرگز باور نداشت كه اینچنین روزهایی را ببیند. سال‌ها بود كه راه و یاد انبیا فراموش شده بود و ذخایر خدا نیز همچون ستارگانی كه در ظلمت شب مي‌درخشند جز به چشم بیداران نمي‌آمدند، تا ناگاه خورشیدی دیگر متولد شد و انفجار عظیمی از نور، شب را شكست و اراده‌ی حق از وجود مؤ‌منینی كه لایق آیینگی بودند تجلی یافت و آخرین عصر جاهلیت نیز با سپری شد...» پیشواز امسال‌مان در رثای ابرمردی آمیخته با قطرات اشکهایی شد که با وجود و کلام نورانی و متعالی‌اش ما را ساعاتی از جمله زمینیان کند و به زمره‌ی آسمانیان پیوند زد. مثل متنی که در ادامه می‌آید و ایشان سالهای سال پیش یک همچین ایامی که بهار ماه مبارک رمضان با بهار زمینی پیوند خورده بود نوشته‌اند: «بهاران، از کجاست که روح روییدن و سبز شدن ناگاه در تن خاک مرده پدید می‌آید؟ و از کجاست که روحِ شکفتن، ناگاه از تنِ چوب خشک، چندین برگ‌های سبز و شکوفه‌های سفید و آبی و زرد و سرخ بر می‌آورد؟ بهاران رازدار رستاخیز پس از مرگ است و قبرستان‌ها، مزارعی هستند که در آنها بذر مردگان افشانده‌اند و جسم تا نمیرد، کجا رستاخیز پذیرد؟ این بار «انقلاب ربیع» و «انقلاب صیام» به هم برافتاده‌اند تا آن یکی هسته‌ی جسم را بشکافد و این یکی هسته‌ی جان را، و زندگان از بطن مردگان سر برآورند. با بهاران روزی نو می‌رسد و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو. اکنون که جهان و جهانیان مرده‌اند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد؟ و یُحیِ الارضَ بَعدَ مَوتِها...» 🌾مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند @ninfrance