هدایت شده از پاراگراف‌نوش
⬅ یک نمونه برای رواج فساد و فحشا (در عصر امام سجاد علیه‌السلام) عرض بکنم؛ در مکه یک شاعری بود به نام عمر بن ابی ربیعه جزو شاعرهای عریان‌گوی بی‌پرده‌ی هرزه‌درا و البته در اوج قدرت و هنر شعری؛ این مُرد؛ حالا داستان‌های خود عمر بن ابی ربیعه و اینکه در مگه این‌ها چه کار می‌کردند یک فصل مشبعی از تاریخ غم‌بار آن روزگار است، که مکه و طواف و رمی جمرات و مانند اینها [را مسخره کردند]. ...راوی نقل می‌کند که: عمر بن ابی ربیعه وقتی مُرد، در مدینه عزای عمومی شد و در کوچه‌های مدینه مردم می‌گریستند؛ هرجا می‌رفتم مجموعه‌هایی از جوان‌ها و مرد و زن ایستاده بودند و تأسف می‌خوردند بر مرگ عمر بن ابی ربیعه در مکه؛ رسیدم به یک کنیزکی و دیدم دارد دنبال یک کاری می‌رود، مثلاً سطلی دستش است و می‌رود آب بیاورد و همین‌طور اشک می‌ریزد و گریه می‌کند و زاری می‌کند و بر مرگ عمر بن ابی ربیعه و تأسف می‌خورد؛ رسید به یک جمعی از جوان‌ها؛ گفتند چرا این قدر گریه می‌کنی؟ گفت خب برای خاطر اینکه این مَرد مُرد و از دست ما رفت؛ یکی گفت که غصه نخور شاعر دیگری در مکه هست که این شعر را گفته - حارث بن خالد مخزومی که یک مدتی هم از طرف همین خلفای شام حاکم مکه بوده؛ از آن شاعرهایی که او هم مثل عمر بن ابی ربیعه هرزه‌گو و پرده‌در و عریان سُرا [بود] - و بنا کرد یکی از شعرهای آن شاعر مخزومی را خواندن؛ وقتی که این شعر را خواند، آن کنیز یک قدری گوش کرد - که شعر و خصوصیات [آن] در اغانی نقل شده - بعد اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: الحمد لله الذى لم يُخل حرمه؛ خدا را شکر که حَرَم خودش را خالی نگذاشت؛ بالاخره اگر یکی رفت یکی به جایش آمد؛ این وضع اخلاقی مردم مدینه. داستان‌های زیادی را شما می‌بینید از شب‌نشینی‌های مکه و مدینه و نه فقط بین افراد پایین [بلکه] بین همه جور مردم؛ از آدم گدای گرسنه‌ی بدبختی مثل اشعب طماعِ معروف که شاعر بوده و دلقک بوده و مردم معمولی کوچه و بازار و همین کنیزک و امثال اینها، تا آقازاده‌های معروف قریش و حتّی بنی‌هاشم که بنده اسم نمی‌آورم؛ چهره‌های معروفی از آقازاده‌های قریش - چه زنانشان چه مردانشان - جزو همین کسانی بودند که غرق در این فحشا بودند. در زمان امارتِ همین شخص مخزومی، عایشه بنت طلحه آمد و در حال طواف بود؛ این به او علاقه داشت؛ وقت اذان شد؛ آن خانم پیغام داد که بگو اذان نگویند که طواف من تمام بشود؛ او دستور داد اذان عصر را نگویند؛ به او ایراد کردند که تو برای خاطر یک زن که دارد طواف می‌کند می‌گویی نماز مردم را تأخیر بیندازند؟ گفت: به خدا اگر تا فردا صبح هم طوافش طول می‌کشید، می‌گفتم اذان را نگویند؛ این وضع (فضای اخلاقی مردم) در آن روزگار است. 📚 برگرفته از کتاب حماسه امام سجاد علیه‌السلام (تحلیل مبارزات سیاس‌فرهنگی امام سجاد علیه‌السلام، در بیانات حضرت آیت الله خامنه‌ای مدّظلّه‌العالی) (انتشارات انقلاب اسلامی): ص15و16 پ.ن: کتاب درباره‌ی امام سجاد علیه‌السلام زیاد خواندم و دیدم، به جرئت می‌گویم، این اثر وزین و کم‌نظیر (یا بهتر بگویم بی‌نظیر)، جامع‌ترین و عمیق‌ترین کتاب برای این است که مخاطب بداند حضرت امام سجاد علیه‌السلام در چه فضایی، چه کردند! یعنی هم با زمانه‌ی‌ حضرت از ابعاد مختلف مخاطب به خوبی آشنا می‌شوند هم با اقدامات فوق‌العاده‌ی حضرت و تأثیر این اقدامات. آن‌ وقت مشخص می‌شود که عنوان حماسه کاملاً‌ برازنده‌ی آن چیزی است که حضرت انجام دادند. بسیار بسیار مطالب کتاب حتی برای علاقه‌مندان حرفه‌ای تاریخ صدر اسلام تازگی خواهد داشت و از آن مهمتر تحلیل رهبر معظّم انقلاب و زاویه دیدشان به این وقایع تاریخی است که بسیار بدیع و بصیرت‌بخش است و برجستگی‌ها و اثر عظیم اقدامات امام سجاد علیه‌السلام را نمایان‌تر می‌کند. حتماً سعی کنید به فهرست کتاب نگاهی بیاندازید! فهرست ارزشمند و عالمانه‌ی کتاب، خود یک منظومه‌ی بسیار منسجمی را به مخاطب در این موضوع ارائه می‌دهد. برای اطلاع بیشتر یا تهیه کتاب به این لینک هم می‌توانید رجوع کنید که برای خود انتشارات انقلاب اسلامی است. @paragraphnoosh110 www.samanpl.ir @readandthink