🔰صد و هفتاد و ششمین غواص به قلم محمدرضا یزدیان «صد و هفتاد و ششمین غواص» خاطرات خودنوشت آزادهٔ ایرانی محمدرضا یزدیان است. یزدیان تنها شاهد و بازمانده زنده‌به‌گور شدن غوّاصان و اسیران عملیات کربلای چهار است که پیش‌تر خاطراتش را گفته بود و عده‌ای باور نکرده بودند: «وضعیت نفس‌گیر و بسیار خطرناکی به وجود آمده بود. اگر آنها از معبر می‌گذشتند درست از پشت سر ما سر درمی‌آوردند و بدون شک ما را می‌دیدند. آن وقت مرگ ما حتمی بود. رزمندگان همراه من خیلی دست‌پاچه شده بودند. آهسته گفتم: بچه‌ها نترسین. خونسردی‌تون رو حفظ کنین. به خدا توکل کنین. یکی از آنها گفت که به سوی عراقی‌ها تیراندازی کنیم. دیگری نظرش این بود که دست‌ها را بالا ببریم و تسلیم شویم، اما نظر من این بود که خودمان را به مردن بزنیم، بلکه به‌خیر بگذرد. در آن لحظه‌ها ناگهان متوجه شدم عراقی‌ها از معبر ما بیرون آمدند. عراقی‌های روی خاکریز هم سر و صدای زیادی به راه انداخته بودند. با صدای بلند حرف می‌زدند و چیزهایی می‌گفتند. در لحظه‌ای نیز متوجه شدم آن چند نفر عراقی که از معبر رد شده‌اند به جنازه نیروهای ما تیر خلاص شلیک می‌کنند. کار خودمان را تمام‌شده می‌دیدم و غیر از یاد خدا و معبود چیزی به ذهنم نمی‌رسید. ناگهان دیدم اطرافیانم یکی یکی بلند شدند و دست‌های‌شان را بالا گرفتند. هم عراقی‌های روی خاکریز و هم عراقی‌هایی که از معبر عبور کرده بودند با دیدن ما شروع به سر و صدا و تیراندازی کردند. برای من هم چاره‌ای جز تسلیم شدن نمانده بود.» ‏‪| يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | 💡شبکه نفوذ | سیدفخرالدین موسوی 🆔@nofoz_shenasi👈عضو شوید