مجموعه ضرب المثل عربی با معنی و معادل فارسی
۱. تجشأ لقمان من غیر شبع.
ترجمه: لقمان بدون این که سیر با شد آروغ زد.
☆✿☆✿☆✿☆
۲. كلّ شاه تناط برجليها.
(نظیر: هر كس را در قبر خود ميگذارند)
☆✿☆✿☆✿☆
۳. المعيدي تسمع به خير من أن تراه
(نظیر: آواز دهل شنيدن از دور خوش است.)
☆✿☆✿☆✿☆
۴. ما حک جلدک مثل ظفرک.
(نظیر: کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من .یا نخارد کس اندر جهان پشت من، به غمخوارگی چون سر انگشت من)
☆✿☆✿☆✿☆
۵. عند الشدائد تعرف الإخوان.
ترجمه: برادران در سختی ها شناخته می شوند. (نظیر: دوست آن باشد كه گيرد دست دوست در پريشان حالي و درماندگي)
☆✿☆✿☆✿☆
۶. عصفور في اليد خير من عشره علي الشجره
(نظیر: سركه نقد به ازحلواي نسيه)
☆✿☆✿☆✿☆
۷. كلم اللسان أنكي من كلم السنان.
ترجمه: زخم زبان از زخم شمشير بدتر است
☆✿☆✿☆✿☆
۸. السكوت أخو الرّضا.
ترجمه: سکوت برادر رضایت است. (نظیر: سكوت علامت رضاست.)
☆✿☆✿☆✿☆
۹. الکلام یجر الکلام .
ترجمه: سخن سخن را به دنبالش می کشد. (نظیر:حرف حرف می آورد .)
☆✿☆✿☆✿☆
۱۰. كالمستجير من الرّمضاء بالنّار.
(نظیر:از چاله به چاه افتادن یا از بيم مار در دهان اژدها رفتن)
☆✿☆✿☆✿☆
۱۱. القلب یهدی إلی القلب.
(نظیر: دل به دل راه دارد.)
زانو درد داری؟! به هیچ وجه جراحی نکن | درمان فوری با «زاپیامکس»
مشاوره رایگان
تبلیغ
☆✿☆✿☆✿☆
۱۲. الحقّ مرّ
(نظیر: حرف حق تلخ است.)
☆✿☆✿☆✿☆
۱۳. لا يؤخذ المرء بذنب أخيه.
ترجمه: شخص را به گناه برادرش مؤاخذه نمی کنند. (نظیر: گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.)
☆✿☆✿☆✿☆
۱۴. خير الكلام ما قلّ و دلّ
(نظیر: كم گوي و گزيده گوي چون درّ تا ز اندک تو جهان شود پر)
☆✿☆✿☆✿☆
۱۵. لا تکن رطبا فتعصر ولا یابسا فتکسر.
ترجمه: نه زیاد نرم باش نه تندخو.
☆✿☆✿☆✿☆
۱۶. أکلتم تمری عصیتم أمری.
ترجمه: خرمایم را خوردید ونافرمانیم کردید. (نظیر: نمک خوردن ونمکدان شکستن .)
☆✿☆✿☆✿☆
۱۷. لا يُلدغ المرء من جحر مرّتين
ترجمه: انسان از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.
☆✿☆✿☆✿☆
۱۸. فی الصیف ضیعت اللبن.
ترجمه: در تابستان شیر را ضایع و فاسد کردی .یعنی به عاقبت کار توجه نکردی.
☆✿☆✿☆✿☆
۱۹. من الحبه تنشأ الشجره.
ترجمه: درخت از دانه رشد می کند. (نظیر: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.)
☆✿☆✿☆✿☆
100 گیگ اینترنت LTE، هدیه ماهان نت به شما که رویای سرعت دارید!
دریافت بسته
تبلیغ
۲۰. فعل المرء يدلّ علي أصله
ترجمه: رفتار فرد ذاتش را نشان می دهد. (نظیر: از كوزه همان برون تراود كه در اوست.)
☆✿☆✿☆✿☆
۲۱. لو لبس الحمار ثیاب الخز لقال الناس یالک من حمار .
ترجمه: اگر خرلباس ابریشم بپوشد، مردم گویند ای آفرین برخر. (نظیر: خر عیسی گرش به مکه برند چونکه برگردد هنوز خر باشد.)
☆✿☆✿☆✿☆
۲۲. عاد بخفّي حنين ـ عاد صفر اليدين.
ترجمه: دست خالي بازگشت (نظیر: دست از پا درازتر برگشت.)
☆✿☆✿☆✿☆
۲۳. کل من کان عنده ذهب یکون قویا.
ترجمه: هر کس طلا داشته باشد، قوی می شود. (نظیر: هر که زر در ترازوست زور در بازوست.)
☆✿☆✿☆✿☆
۲۴. حبة حبة تصبح قبةً
(نظیر: قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود)
☆✿☆✿☆✿☆
۲۵. إن البغاث فی أرضنا یستنسر.
ترجمه: پرنده ضعیف در سرزمین ما کرکس میشود.
☆✿☆✿☆✿☆
۲۶. خالف تُعرف.
ترجمه: مخالفت كن و مشهور شو
☆✿☆✿☆✿☆
۲۷. لان یحمل التمر إلی البصره.
ترجمه: فلانی خرما به بصره می برد. (نظیر: جان می برند تحفه به نزدیک یار خویش، خرما به بصره ، زیره به کرمان همی برند.)
☆✿☆✿☆✿☆
۲۸. أين الثري و أين الثريّا
(نظیر: اين كجا و آن كجا؟ یا میان ماه من تا ماه گردون/ تفاوت از زمين تا آسمان است)
☆✿☆✿☆✿☆
∇ ∇ ∇ ضرب المثل عربی ∇ ∇ ∇
۲۹. داک أوکتا وفوک نفخ.
(نظیر: خود کرده را تدبیر نیست.)
☆✿☆✿☆✿☆
۳۰. ا استتر من قاد الجملَ
(نظیر: شتر سواری دولا دولا نمیشه)
☆✿☆✿☆✿☆
۳۱. کالشمس فی رابعه النهار.
(نظیر: مثل روز روشن است.)
☆✿☆✿☆✿☆
۳۲. القرد في عين أمه غزال. ترجمه: میمون در چشم مادرش چون آهو (زیبا) است.
(نظیر: سوسک به بچه اش میگوید قربان دست و پای بلوریت.)
☆✿☆✿☆✿☆
۳۳. أسد علی وفی الحروب نعامه.
ترجمه: برای من شیر است و در جنگ شتر مرغ.
☆✿☆✿☆✿☆
۳۴. قليل البخت يلاقي العظم في الكرشة.
ترجمه: بداقبال در خوراک سیرابی استخوان می یابد.
☆✿☆✿☆✿☆
۳۵. لا فی العیر ولا فی النقیر.
(نظیر: نه سر سیر است نه ته پیاز .)
☆✿☆✿☆✿☆
۳۶. اب النجّار مخلع.
ترجمه: در نجاری به چهارچوب چفت نیست. (نظیر: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.)
☆✿☆✿☆✿☆
۳۷. متی یبلغ البنیان یوما تمامه. إذا کنت تبنیه وغیرک یهدم .
ترجمه: کی بنیاد این دنیا روزی تمام می شود ، هنگامی که تو آن را بنا می کنی و دیگری ویران میکند.
☆✿☆✿☆✿☆
۳۸. على قد لحافك مد رجليك.
ترجمه: پایت را به اندازه پتویت دراز کن. (نظیر: پایت را به قدر گلیمت دراز کن.)
☆✿☆✿☆✿☆
۳۹. قد