✂️برشی از کتاب فرزند کعبه: امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و ابوبکر در حال خروج از مسجد پیامبر(صلی الله‌علیه‌وآله) هستند که یک‌دفعه رو در روی هم قرار می‌گیرند. لحظه‌ای سکوت میانشان برقرار می‌شود. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نگاهی معنادار به ابوبکر می‌اندازد. می‌گوید: «ای ابوبکر، اگر من رسول خدا را به تو نشان بدهم و او به تو بگوید که علی جانشین من است، آیا می‌پذیری و خلافت را به من واگذار می‌کنی؟!» ابوبکر میخکوب می‌شود. بی‌اختیار خنده‌اش می‌گیرد. با خود می‌گوید: «درست شنیدم؟! علی دارد چه می‌گوید؟! پیامبر که سال‌هاست وفات کرده!» ابوبکر درحالی‌که نمی‌تواند از خنده‌اش جلوگیری کند، با لحنی شُل و خنده‌دار پاسخ می‌دهد: «آری علی، اگر پیامبر به من بگوید خلافت را به تو بدهم، اطاعت می‌‌کنم.» – پس برویم. ابوبکر سر تکان می‌دهد و با تعجب می‌پرسد: «کجا؟» – به محضر رسول خدا! لبخند از روی لبان ابوبکر می‌رود. شوکه می‌شود… 🆔@noketab